FA/Prabhupada 0493 - در زمان استراحت بدن زمخت، بدن لطیف در حال کار است

Revision as of 22:01, 10 October 2018 by Vanibot (talk | contribs) (Vanibot #0023: VideoLocalizer - changed YouTube player to show hard-coded subtitles version)
(diff) ← Older revision | Latest revision (diff) | Newer revision → (diff)


Lecture on BG 2.14 -- Germany, June 21, 1974

با كمى فكر مى تونيم بفهميم، كه من در اين بدن هستم، حتى در اين زندگى... در شب، من بدن ديگه اى مى گيرم. رويا مى بينم. در رويا مى بينم كه يك ببر هست به جنگل ميرم، و اونجا يك ببر هست، و داره مياد من رو بكُشه اونوقت من گريه مى كنم، و واقعاً دارم گريه مى كنم يا جور ديگه، من به سمت معشوقه م رفته م، مرد و زن ما همديگررو در آغوش مى كشيم، ولى فعاليت بدنى ادامه داره وگرنه، چرا من دارم گريه مى كنم؟ و چرا خروج نطفه انجام ميگيره؟ خوب مردم نمى دونند كه من اين بدن زمخت رو ترك مى كنم، ولى وارد بدن لطيف ميشم بدن لطيف وجود داره، چه برسه به درون. ما بسته بندى شده ايم درست مثل اين بدن كه با بلوز و كت بسته شده، پس كُت، بدن زمخته، و بلوز بدن لطيف وقتى اين بدن زمخت استراحت مى كنه، بدن لطيف در حال كاره افراد نادان، نمى تونند بفهمند، كه: " من در يك بدن فشرده شده م، چه بدن لطيف و چه بدن زمخت" كسى كه خيلى گناهكاره، خيلى زياد گناهكاره، بدن زمخت نمى گيره در بدن لطيف باقى ميمونه، همون كه بهش" شبح" گفته ميشه شنيده يد. بعضى هاتون شايد ديده باشيد. اونجا شبح هست شبح يعنى كه اينقدر گناهكاره كه محكوم شده در بدن لطيف بمونه بدن زمخت نمى گيره. بنابراين، براساس سيستم ودايى، مراسم" شرادها" وجود داره اگر پدر يا فاميل بدن زمخت نگرفته باشند، توسط مراسم، اجازه پيدا مى كنه كه بدن زمخت بگيره. اين سيستم ودايى ست پس به هر حال، ما مى تونيم بفهميم كه" من گاهى در اين بدن زمخت هستم، و گاهى در بدن لطيف وجود دارم، چه در بدن زمخت يا در بدن لطيف. پس جاودانم ولى وقتى با بدن لطيف كار مى كنم، اين بدن زمخت رو فراموش مى كنم و وقتى با بدن زمخت كار مى كنم، بدن لطيف از يادم ميره پس چه بدن زمخت رو بپذيرم، چه بدن لطيف رو، جاودان هستم، من جاودانم حالا مشكل اينه كه چطور از اين بدن زمخت يا لطيف، دورى كنم. مشكل اينه به اين معنى كه وقتى در بدن اصلى خودتون باقى بمونيد، يعنى بدن روحانى، و به اين بدن زمخت يا لطيف نياييد، اين زندگى جاودان شماست بايد بهش برسيم. اين زندگى انسانى هديه ايست بوسيله ى طبيعت يا توسط خداوند حالا درك مى كنيد كه داريد موقعيتهاى مختلف تون، آشفتگى ها، و شاديهارو تغيير ميديد مجبور به قبول كردن بعضى از انواع زمخت يا لطيف بدن هستيد اين علت دردها و خوشى شماست و اگر از اين بدن زمخت و لطيف خارج بشيد، در بدن اصلى تون، بدن روحانى، باقى ميمونيد، اونوقت از اين دردها و لذتها آزاد ميشيد به اين" موكتى" گفته ميشه." موكتى". يك لغت سانسكريته موكتى يعنى رهايى، نه ديگه بدن زمخت و نه ديگه بدن لطيف ولى شما در بدن اصلى روحانى خودتون باقى ميمونيد. به اين موكتى گفته ميشه. موكتى يعنى... در بهاگاواد گيتا شرح داده شده اين موكتى ست." آنياتها روپام"