FA/Prabhupada 1023 - اگر خداوند قادر-کل است، چطور شما قدرت او را محدود می کنید، که او نمیتواند بیاید؟

Revision as of 23:28, 10 October 2018 by Vanibot (talk | contribs) (Vanibot #0023: VideoLocalizer - changed YouTube player to show hard-coded subtitles version)
(diff) ← Older revision | Latest revision (diff) | Newer revision → (diff)


730408 - Lecture SB 01.14.44 - New York

اگر خداوند قادر-کل است، چطور شما قدرت او را محدود می کنید، که او نمیتواند بیاید؟ خداوند برای دو کار می آید: برای محافظت دادن به عابدان و کشتن اهریمنان. پس برای کشتن اهریمنان، لزومی ندارد او بیاید. او قدرتهای بیشماری دارد. فقط با اشاره او، هر شخصی میتواند کشته شود. به اندازه کافی قدرت هست، دورگادوی. اما او برای عابدانش می آید، چون عابد او، او خیلی مشتاق است. او همیشه در جستجوی محافظت متعال است. بنابراین چون عابد با دیدن او راضی خواهد شد، بهمین دلیل او می آید. این است (نامفهوم). چون عابدان همواره احساس جدایی میکنند، فقط برای آرام کردن او، ظهور خداوند می آید. Pralaya-payodhi jale dhṛtavān asi vedam (Śrī Daśāvatāra Stotra 1). ظهورات گوناگون فقط برای تسکین دادن عابدان می آیند. در غیر اینصورت او کار دیگری ندارد. آنجا در هند، طبقه ای از هندوها هستند، آنها اینطور نامیده میشوند، اما در واقعآنها به آریا-ساماج معروف هستند. آریا-ساماج. عقیده ی آریا-ساماجی ها این است، "چرا خدا باید بیاید؟ او بسیار بزرگ است؛ چرا او باید به اینجا بیاید؟" آآنها ظهور را ، باور ندارند. مسلمانها هم همینطور، آنها به ظهورات، عقیده ندارند. آنها هم همان بهانه را می آورند، که "چرا خدا باید بیاید؟ چرا او باید به شکل انسان آشکار شود؟" اما آنها نمیدانند، این سوال را هم نمیتوانند جواب بدهند، "چرا خدا نباید بیاید؟" آنها میگویند خدا نمیتواند بیاید. اما اگر من این سوال را مطرح کنم: "چرا خدا نمیتواند بیاید؟"؛ پاسخ چیست؟ اگر خداوند قادر-کل است، چرا شما قدرت او را محدود میکنید، که او نمیتواند بیاید؟ این چه جور خدایی است؟ خدا تحت قانون شما ست، یا شما تحت قانون خدا؟ بنابراین، این تفاوت میان دوستداران خدا و اهریمنان است. اهریمنان نمیتوانند فکر کنند. آنها فکر میکنند که "شاید یک خدایی باشد. او باید دور، بدون شکل باشد." چون او تجربه ی شکل خودش را دارد: محدود. برای همین فلاسفه ی مایاوادی میگویند که وقتی خدا بیاید، آن فاقد شخصیت -- شکل مایا را به خود میگیرد. این مایاوادی نامیده میشود. آنها در واقع به خدا عقیده ندارند. فاقد شخصیت گرایی، شونیاوادا. بعضی از آنها نیروشیشا هستند: "بله، شاید خدایی باشد، اما هیچ شکلی ندارد." و مایاوادی... هر دوی آنها مایاوادی هستند، شونیاوادی. بودایی ها و شانکاریتها، آنها باور ندارند. اما ما، وایشناوا، میدانیم چطور این خدانشناسان فریب خوردند. Sammohāya sura-dviṣām (SB 1.3.24). خداوند بودا برای فریب خدانشناسان آمد. خدانشناسان به خداوند عقیده ندارند، بنابراین خداوند بودا گفت، "بله، شما درست میگویید. خدایی نیست. اما شما فقط سعی کنید به من گوش کنید." اما او خدا است. پس این گول زدن است. "شما به خدا عقیده ندارید، اما به من عقیده دارید." "بله، قربان، من باید باور کنم." و ما میدانیم که او خداوند است. (خنده) Keśava dhṛta-buddha-śarīra jaya jagadīśa hare (Gītā Govinda, Śrī Daśāvatāra Stotra 9). فقط نگاه کنید (نامفهوم) .