FA/Prabhupada 0011 - شخص میتواند کریشنا را در ذهن پرستش کند: Difference between revisions

(Created page with "<!-- BEGIN CATEGORY LIST --> Category:FA-Quotes - 1974 Category:FA-Quotes - Lectures, Bhagavad-gita As It Is Category:FA-Quotes - in India Category:FA-Quotes - i...")
 
No edit summary
 
Line 1: Line 1:
<!-- BEGIN CATEGORY LIST -->
<!-- BEGIN CATEGORY LIST -->
[[Category:1080 Persian (Farsi) Pages with Videos]]
[[Category:Prabhupada 0011 - in all Languages]]
[[Category:FA-Quotes - 1974]]
[[Category:FA-Quotes - 1974]]
[[Category:FA-Quotes - Lectures, Bhagavad-gita As It Is]]
[[Category:FA-Quotes - Lectures, Bhagavad-gita As It Is]]
[[Category:FA-Quotes - in India]]
[[Category:FA-Quotes - in India]]
[[Category:FA-Quotes - in India, Bombay]]
[[Category:FA-Quotes - in India, Bombay]]
[[Category:1080 Persian (Farsi) Pages with Videos]]
[[Category:First 11 Pages in all Languages]]
[[Category:Persian (Farsi) Language]]
[[Category:Persian (Farsi) Language]]
[[Category:First 11 Pages in all Languages]]
<!-- END CATEGORY LIST -->
<!-- END CATEGORY LIST -->
<!-- BEGIN NAVIGATION BAR -- DO NOT EDIT OR REMOVE -->
{{1080 videos navigation - All Languages|Persian (Farsi)|FA/Prabhupada 0010 - سعی نکنید از کریشنا تقلید کنید|0010|FA/Prabhupada 0012 - منبع دانش باید از راه شنیدن باشد|0012}}
<!-- END NAVIGATION BAR -->
<!-- BEGIN ORIGINAL VANIQUOTES PAGE LINK-->
<!-- BEGIN ORIGINAL VANIQUOTES PAGE LINK-->
<div class="center">
<div class="center">
Line 14: Line 18:
----
----
<!-- END ORIGINAL VANIQUOTES PAGE LINK-->
<!-- END ORIGINAL VANIQUOTES PAGE LINK-->
<div style="direction: rtl; text-align: right; margin: 1em;">


<!-- BEGIN VIDEO LINK -->
<!-- BEGIN VIDEO LINK -->
{{youtube_right|6cz50xNnBuQ|One Can Worship Kṛṣṇa Within The Mind - Prabhupāda 0011}}
{{youtube_left|0z4JHq0IFOs|One Can Worship Kṛṣṇa Within The Mind - Prabhupāda 0011}}
<!-- END VIDEO LINK -->
<!-- END VIDEO LINK -->


<!-- BEGIN AUDIO LINK -->
<!-- BEGIN AUDIO LINK -->
<mp3player>http://vaniquotes.org/w/images/740417BG.BOM_clip.mp3</mp3player>
<mp3player>https://s3.amazonaws.com/vanipedia/clip/740417BG.BOM_clip.mp3</mp3player>
<!-- END AUDIO LINK -->
<!-- END AUDIO LINK -->


Line 27: Line 33:
<!-- END VANISOURCE LINK -->
<!-- END VANISOURCE LINK -->


<div style="text-align: right; direction: rtl; margin-left: 1em;">
<!-- BEGIN TRANSLATED TEXT -->
<!-- BEGIN TRANSLATED TEXT -->
در کتاب "بهاکتی راسامریتا سیندهو" (شهد عشق و عبودیت) داستانی نقل شده، که روایتی است واقعی  
در کتاب "بهاکتی راسامریتا سیندهو" (شهد عشق و عبودیت) داستانی نقل شده، که روایتی است واقعی  
در آنجا برهمنی توصیف شده که عابد بزرگی نیز بوده
در آن جا برهمنی توصیف شده که عابد بزرگی نیز بود
او به دنبال انجام خدمت ویژه ای در معبد بوده، آرچانا، پرستش دیتی  
او به دنبال انجام خدمت ویژه ای در معبد بود، آرچانا، پرستش دیتی  
اما پولی نداشته
اما پولی نداشت
ولی یک روز که سر کلاس بهاگاواتام نشسته بوده
ولی یک روز که در کلاس بهاگاواتام نشسته بود،
می شنود که کریشنا را حتی در ذهن هم می توان پرستش نمود  
.شنید که کریشنا را حتی در ذهن هم می توان پرستش نمود  
بنابراین چون مدت ها بود که به این موضوع فکر میکرد، که چگونه کریشنا را با وجود نداشتن پول،  
بنابراین چون مدت ها بود که به این موضوع فکر می کرد، که چگونه کریشنا را با وجود نداشتن پول،  
به باشکوه ترین نحوی پرستش کند، از این فرصت استفاده کرد  
به باشکوه ترین نحوی پرستش کند، از این فرصت استفاده کرد  
و وقتی این موضوع را فهمید که می شود کریشنا را در ذهن پرستید  
و وقتی این موضوع را فهمید که می شود کریشنا را در ذهن پرستید  
پس از آنکه در رودخانه "گداواری" غسل کرد، زیر درختی نشست  
پس از آن که در رودخانه "گوداواری" غسل کرد، زیر درختی نشست  
و در ذهنش "سیمهاسانی"( تختی) بسیار فوق العاده ساخت  
و در ذهنش "سیمهاسانی"( تختی) بسیار فوق العاده ساخت  
که جواهر نشان بود، و در حالتی که دیتی را روی آن گذاشته بود،  
که جواهر نشان بود، و در حالی که دیتی را روی آن گذاشته بود،  
او را با آب " گنگ، یامونا، گداواری، نارمادا و کاوری" شست  
.او را با آب " گنگ، یامونا، گوداواری، نارمادا و کاوری" شست  
وخیلی با سلیقه لباس برتن دیتی کرد، و او را با گل و حلقه گل پرستش نمود  
وخیلی با سلیقه لباس برتن دیتی کرد، و او را با گل و حلقه گل پرستش نمود.
و سپس شروع به پختن پارامانا ( شیر برنج) کرد  
و سپس شروع به پختن پارامانا ( شیر برنج) کرد  
و بعد خواست که امتحان کنه ببینه داغ است یا نه  
و بعد خواست که امتحان کند و ببیند داغ است یا نه  
چون پارامانا را سرد می خورند. پارامانا را خیلی داغ مصرف نمی کنن.  
چون پارامانا را سرد می خورند. پارامانا را خیلی داغ مصرف نمی کنند.  
خلاصه انگشتش را روی پارامانا گذاشت و انگشتش به شدت سوخت  
خلاصه انگشتش را روی پارامانا گذاشت و انگشتش به شدت سوخت  
در نتیجه مدیتیشنش قطع شد، با اینکه چیزی اونجا نبود  
در نتیجه مدیتیشنش قطع شد، با این که چیزی آنجا نبود  
صرفاً در ذهنش همه کارها رو انجام داده بود  
صرفاً در ذهنش همه کارها را انجام داده بود  
اما وقتی که دید انگشتش سوخته است، متعجب شد.  
اما وقتی که دید انگشتش سوخته است، متعجب شد.  
بدین ترتیب نارایان در وایکونتها خنده اش گرفت  
بدین ترتیب نارایان در وایکونتها خنده اش گرفت  

Latest revision as of 08:50, 31 December 2018



Lecture on BG 4.28 -- Bombay, April 17, 1974

در کتاب "بهاکتی راسامریتا سیندهو" (شهد عشق و عبودیت) داستانی نقل شده، که روایتی است واقعی در آن جا برهمنی توصیف شده که عابد بزرگی نیز بود او به دنبال انجام خدمت ویژه ای در معبد بود، آرچانا، پرستش دیتی اما پولی نداشت ولی یک روز که در کلاس بهاگاواتام نشسته بود، .شنید که کریشنا را حتی در ذهن هم می توان پرستش نمود بنابراین چون مدت ها بود که به این موضوع فکر می کرد، که چگونه کریشنا را با وجود نداشتن پول، به باشکوه ترین نحوی پرستش کند، از این فرصت استفاده کرد و وقتی این موضوع را فهمید که می شود کریشنا را در ذهن پرستید پس از آن که در رودخانه "گوداواری" غسل کرد، زیر درختی نشست و در ذهنش "سیمهاسانی"( تختی) بسیار فوق العاده ساخت که جواهر نشان بود، و در حالی که دیتی را روی آن گذاشته بود، .او را با آب " گنگ، یامونا، گوداواری، نارمادا و کاوری" شست وخیلی با سلیقه لباس برتن دیتی کرد، و او را با گل و حلقه گل پرستش نمود. و سپس شروع به پختن پارامانا ( شیر برنج) کرد و بعد خواست که امتحان کند و ببیند داغ است یا نه چون پارامانا را سرد می خورند. پارامانا را خیلی داغ مصرف نمی کنند. خلاصه انگشتش را روی پارامانا گذاشت و انگشتش به شدت سوخت در نتیجه مدیتیشنش قطع شد، با این که چیزی آنجا نبود صرفاً در ذهنش همه کارها را انجام داده بود اما وقتی که دید انگشتش سوخته است، متعجب شد. بدین ترتیب نارایان در وایکونتها خنده اش گرفت لاکشمی از او پرسید: "به چه چیز می خندی؟" "یکی از عابدینم داشت من رو به این شکل پرستش می کرد کارگزاران من را بفرست که همین حالا او را به وایکونتها بیاورند" بهاکتی یوگا بسیار جالب است حتی اگر هیچ راهی برای تقدیم و پرستش مفصل دیتی ندارید، می توانید آن کار را در ذهن انجام دهید، این راه هم هست.