FA/Prabhupada 0485 - اجرای هر لیلای کریشنا، در فرم جشن، توسط عابدین: Difference between revisions

 
(Vanibot #0023: VideoLocalizer - changed YouTube player to show hard-coded subtitles version)
 
Line 7: Line 7:
[[Category:FA-Quotes - in USA, Seattle]]
[[Category:FA-Quotes - in USA, Seattle]]
<!-- END CATEGORY LIST -->
<!-- END CATEGORY LIST -->
<!-- BEGIN NAVIGATION BAR -- DO NOT EDIT OR REMOVE -->
{{1080 videos navigation - All Languages|Persian (Farsi)|FA/Prabhupada 0484 - "بهاوا" حالت بلوغ" پرما"|0484|FA/Prabhupada 0486 - دنیای مادی انرژی یعنی" سکس" و در دنیای روحانی یعنی" عشق"|0486}}
<!-- END NAVIGATION BAR -->
<!-- BEGIN ORIGINAL VANIQUOTES PAGE LINK-->
<!-- BEGIN ORIGINAL VANIQUOTES PAGE LINK-->
<div class="center">
<div class="center">
Line 13: Line 16:
----
----
<!-- END ORIGINAL VANIQUOTES PAGE LINK-->
<!-- END ORIGINAL VANIQUOTES PAGE LINK-->
<div style="direction: rtl; text-align: right; margin: 1em;">


<!-- BEGIN VIDEO LINK -->
<!-- BEGIN VIDEO LINK -->
{{youtube_right|r2tVJYwiNfA|اجرای هر لیلای کریشنا، در فرم جشن، توسط عابدین<br />- Prabhupāda 0485}}
{{youtube_left|TDPaocwh9N0|اجرای هر لیلای کریشنا، در فرم جشن، توسط عابدین<br />- Prabhupāda 0485}}
<!-- END VIDEO LINK -->
<!-- END VIDEO LINK -->


<!-- BEGIN AUDIO LINK -->
<!-- BEGIN AUDIO LINK -->
<mp3player>http://vaniquotes.org/w/images/681018LE.SEA_clip8.mp3</mp3player>
<mp3player>https://s3.amazonaws.com/vanipedia/clip/681018LE.SEA_clip8.mp3</mp3player>
<!-- END AUDIO LINK -->
<!-- END AUDIO LINK -->


Line 29: Line 34:
مى خواستم خواهش كنم، شما اساس و اهميت چى بهش ميگن، جشنواره ى ماشين جاگانات رو شرح بديد اهميت جشنواره ى جاگانات اينه كه، وقتى كريشنا ورينداوان رو ترك كرد كريشنا بوسيله ى پدرخوانده ش، ناندا ماهاراج، بزرگ شد ولى وقتى ١٦ ساله شد، پدر واقعيش، واسودوا، او را برد اونها ورينداوان رو ترك كردند، كريشنا و بالارام، دو برادر، و... پادشاهى اونها در دواراكا بود پس در كوروكشترا- كوروكشترا هميشه" دهارما-كشترا"ست، زيارتگاهه- اونجا در بعضى ماهها، در خسوف و كسوف، بسيارى آدمها از مناطق مختلف هند، براى غسل كردن ميامدند مشابهاً، كريشنا و بالارام و خواهرشون سوبهادرا، اونها هم در سبك و طريق شاهانه آمدند، با سربازان بسيار، و درست مثل پادشاه خوب اين ساكنين ورينداوان، كريشنا رو ملاقات كردند، بخصوص گوپى ها، كريشنا رو ديدند، و ضجه زدند كه" كريشنا، تو اينجا هستى، ما هم اينجاييم، ولى مكان، متفاوته. ما در ورينداوان نيستيم" بنابراين داستان طولانى هست كه چطور اونها زارى كردن و چطور كريشنا اونها رو آروم كرد اين حس جداييه، چطور ساكنين ورينداوان جدايى از كريشنا رو حس كردند وقتى كريشنا سوار ارابه كه راتها-ياترا ناميده ميشه، شد اين داستان راتها-ياترا ست هر ليلايى كه بوسيله ى كريشنا ساخته ميشه، در فرم جشن، بوسيله ى عابدين، به اجرا در مياد اين راتها-ياترا ست
مى خواستم خواهش كنم، شما اساس و اهميت چى بهش ميگن، جشنواره ى ماشين جاگانات رو شرح بديد اهميت جشنواره ى جاگانات اينه كه، وقتى كريشنا ورينداوان رو ترك كرد كريشنا بوسيله ى پدرخوانده ش، ناندا ماهاراج، بزرگ شد ولى وقتى ١٦ ساله شد، پدر واقعيش، واسودوا، او را برد اونها ورينداوان رو ترك كردند، كريشنا و بالارام، دو برادر، و... پادشاهى اونها در دواراكا بود پس در كوروكشترا- كوروكشترا هميشه" دهارما-كشترا"ست، زيارتگاهه- اونجا در بعضى ماهها، در خسوف و كسوف، بسيارى آدمها از مناطق مختلف هند، براى غسل كردن ميامدند مشابهاً، كريشنا و بالارام و خواهرشون سوبهادرا، اونها هم در سبك و طريق شاهانه آمدند، با سربازان بسيار، و درست مثل پادشاه خوب اين ساكنين ورينداوان، كريشنا رو ملاقات كردند، بخصوص گوپى ها، كريشنا رو ديدند، و ضجه زدند كه" كريشنا، تو اينجا هستى، ما هم اينجاييم، ولى مكان، متفاوته. ما در ورينداوان نيستيم" بنابراين داستان طولانى هست كه چطور اونها زارى كردن و چطور كريشنا اونها رو آروم كرد اين حس جداييه، چطور ساكنين ورينداوان جدايى از كريشنا رو حس كردند وقتى كريشنا سوار ارابه كه راتها-ياترا ناميده ميشه، شد اين داستان راتها-ياترا ست هر ليلايى كه بوسيله ى كريشنا ساخته ميشه، در فرم جشن، بوسيله ى عابدين، به اجرا در مياد اين راتها-ياترا ست
<!-- END TRANSLATED TEXT -->
<!-- END TRANSLATED TEXT -->
</div>

Latest revision as of 21:59, 10 October 2018



Lecture -- Seattle, October 18, 1968

مى خواستم خواهش كنم، شما اساس و اهميت چى بهش ميگن، جشنواره ى ماشين جاگانات رو شرح بديد اهميت جشنواره ى جاگانات اينه كه، وقتى كريشنا ورينداوان رو ترك كرد كريشنا بوسيله ى پدرخوانده ش، ناندا ماهاراج، بزرگ شد ولى وقتى ١٦ ساله شد، پدر واقعيش، واسودوا، او را برد اونها ورينداوان رو ترك كردند، كريشنا و بالارام، دو برادر، و... پادشاهى اونها در دواراكا بود پس در كوروكشترا- كوروكشترا هميشه" دهارما-كشترا"ست، زيارتگاهه- اونجا در بعضى ماهها، در خسوف و كسوف، بسيارى آدمها از مناطق مختلف هند، براى غسل كردن ميامدند مشابهاً، كريشنا و بالارام و خواهرشون سوبهادرا، اونها هم در سبك و طريق شاهانه آمدند، با سربازان بسيار، و درست مثل پادشاه خوب اين ساكنين ورينداوان، كريشنا رو ملاقات كردند، بخصوص گوپى ها، كريشنا رو ديدند، و ضجه زدند كه" كريشنا، تو اينجا هستى، ما هم اينجاييم، ولى مكان، متفاوته. ما در ورينداوان نيستيم" بنابراين داستان طولانى هست كه چطور اونها زارى كردن و چطور كريشنا اونها رو آروم كرد اين حس جداييه، چطور ساكنين ورينداوان جدايى از كريشنا رو حس كردند وقتى كريشنا سوار ارابه كه راتها-ياترا ناميده ميشه، شد اين داستان راتها-ياترا ست هر ليلايى كه بوسيله ى كريشنا ساخته ميشه، در فرم جشن، بوسيله ى عابدين، به اجرا در مياد اين راتها-ياترا ست