FA/Prabhupada 0840 - فاحشه ای که قیمتش یک هزار قطعه الماس بود: Difference between revisions

 
(Vanibot #0023: VideoLocalizer - changed YouTube player to show hard-coded subtitles version)
 
Line 7: Line 7:
[[Category:FA-Quotes - in India, Vrndavana]]
[[Category:FA-Quotes - in India, Vrndavana]]
<!-- END CATEGORY LIST -->
<!-- END CATEGORY LIST -->
<!-- BEGIN NAVIGATION BAR -- DO NOT EDIT OR REMOVE -->
{{1080 videos navigation - All Languages|Persian (Farsi)|FA/Prabhupada 0839 - ما باید تا زمانی که کودک هستیم و آلوده نشده ایم، در بهاگاواد دارما، تعلیم داده شویم|0839|FA/Prabhupada 0841 - از لحاظ روحانی هیچ تفاوتی بین آشکار و نهان شدن، نیست|0841}}
<!-- END NAVIGATION BAR -->
<!-- BEGIN ORIGINAL VANIQUOTES PAGE LINK-->
<!-- BEGIN ORIGINAL VANIQUOTES PAGE LINK-->
<div class="center">
<div class="center">
Line 13: Line 16:
----
----
<!-- END ORIGINAL VANIQUOTES PAGE LINK-->
<!-- END ORIGINAL VANIQUOTES PAGE LINK-->
<div style="direction: rtl; text-align: right; margin: 1em;">


<!-- BEGIN VIDEO LINK -->
<!-- BEGIN VIDEO LINK -->
{{youtube_right|YdEwkUpSh_8|There was a Prostitute Whose Charges was One Lakh of Pieces of Diamond - Prabhupāda 0840}}
{{youtube_left|cZuagLLHJfQ|فاحشه ای که قیمتش یک هزار قطعه الماس بود <br />- Prabhupāda 0840}}
<!-- END VIDEO LINK -->
<!-- END VIDEO LINK -->


<!-- BEGIN AUDIO LINK (from English page -->
<!-- BEGIN AUDIO LINK (from English page -->
<mp3player>File:751204SB-VRNDAVAN_clip1.mp3</mp3player>
<mp3player>https://s3.amazonaws.com/vanipedia/clip/751204SB-VRNDAVAN_clip1.mp3</mp3player>
<!-- END AUDIO LINK -->
<!-- END AUDIO LINK -->


Line 29: Line 34:
خوب داستانى راجع به يك فاحشه هست، لاكشاهيرا فاحشه اى بود با اجرت يك صد هزار تكه الماس مهم نيست، الماسى بزرگ يا كوچيك. اُجرت ش اين بود مردى بود كه از بيمارى جذام، رنج مى برد و بايد بهش كمك ميشد، توسط زنش، همسرم بسيار باوفا، بهش كمك ميشد و هنوز اون ترشرو و عبوس بود. همسرش ازش پرسيد،" چرا تو عبوسى؟" من به تو اينقدر خدمت مى كنم. تو جذامى هستى، نمى تونى حركت كنى من تو رو توى يك سبد حمل مى كنم. هنوز تو احساس ناراحتى مى كنى؟" خوب مرد تأييد كرد،" بله"." اوه، علتش چيه؟" " حالا من مى خوام برم پيش لاكشاهيرا ى فاحشه" فقط ببينيد. اون جذاميه، مردى فقيره، و مشتاقه بره پيش يك فاحشه كسى كه صد هزار تكه الماس اُجرتشه خوب به هرحال، اون يك زن باوفا بود. مى خواست همسرش رو راضى كنه. به طريقى، مهيا كرد بعد، وقتى جذامى در خانه ى فاحشه بود، فاحشه به اون غذاهاى خيلى خوبى داد، ولى همه چيز در دو بشقاب، همه چيز- يكى توى ظرف طلايى، و ديگرى توى ظرف آهنى زمانى كه داشت مى خورد، از فاحشه پرسيد،" چرا توى دو تا ظرف به من غذا دادى؟" " حالا، مى خواستم بفهمم، آيا تو مزه هاى متفاوت رو در ظروف مختلف حس مى كنى" جذامى گفت،" نه، من هيچ تفاوتى در مزه پيدا نمى كنم. سوپ توى ظرف طلا و سوپ توى ظرف آهنى ، مزه اش يكسانه" " پس چرا اومدى به اينجا؟" اين حماقته. تمام دنيا داره اينطور پيش ميره اونها فقط سعى مى كنند همون چيز رو در ظروف متفاوت بچشند. فقط همين اونها ناخوش آيند نيستند،" بيشتر نه، آقا. به اندازه ى كافى چشيدم" اين حقيقت نيست. به اين " وايراگيا-ويديا" گفته ميشه، بيشتر نچشيدن: " همه اش يكسانه، چه توى اين ظرف يا توى اون ظرف" بنابراين گفته شده كه" سوكهام آيندرياكام"، حس لذت، مهم نيست كه به عنوان يك سگ لذت مى بريد يا يك موجود انسانى يا يك فرشته، يا به عنوان يك اروپايى يا آمريكايى يا هندى-مزه همونه اين خيلى مهمه. نمى تونيد يه مزّه ى بهتر داشته باشيد مزه ى بهتر فقط كريشناآگاهيه پس اگر حس چشايى تون رو براى كريشناآگاهى افزايش نديد، اونوقت سعى مى كنيد از اين ظرف و اون ظرف بچشيد اين قانونه. اينكار رو مى كنيد، ادامه ى كار و ادامه ى بيمارى، چشيدن در اين ظرف و اون ظرف:" ممكنه توى اين ظرف خيلى خوشمزه باشه، ممكنه...." همه ى دنيا داره پيش ميره تمام اين احمق ها، به كشورهاى مختلف ميرند براى چشيدن زندگى جنسى. ميرند به پاريس... ...sukham aindriyakaṁ daityā, sarvatra labhyate daivād yathā duḥkham (SB 7.6.3). درست مثل" دوهكهام". دوهكها يعنى ناراحتى فرض كنيد يك ميليونر از تيفوئيد رنج مى بره و يك مرد فقير هم از تيفوئيد رنج مى بره آيا به اين معناست كه ميليونر كمتر از اون فقيره آشفته ست؟ وقتى شما تب تيفوئيد داريد، چه ثروتمند باشيد يا فقير، رنج تب تيفوئيد يكسانه به اين معنى نيست كه" اين مرد خيلى ثروتمنده. از تيفوئيد رنج نمى بره". نه ناراحتى در ظرف هاى مختلف يكسانه، مشابهاً، خوشحالى هم در ظرف هاى متفاوت، يكسانه اين دانشه. پس چرا من وقتم رو براى چشيدن هدر بدم، چشيدن خوشحالى و آشفتگى در ظرفهاى مختلف؟ ظرف هاى مختلف يعنى اين بدن هاى گوناگون. پس وظيفه ى ما اين نيست وظيفه ى ما احياى آگاهى اصلى مونه، كريشناآگاهى مهم نيست در حال حاضر من در چه ظرفى هستم. مى تونيد كريشناآگاهى رو بدون هيچ شكى بچشيد، بدون هيچ ممانعتى، بدون هيچ مانعى. مى تونيد داشته باشيد. فقط بايد درون آگاهى مون رو ببينيد و اون رو تصحيح كنيد در اين فرم انسانى حيات، تقاضا اينه و بنابراين پراهلاد ماهاراج در ابتدا مى فرمايد( شريمادبهاگاواتام ، كنتوى ٧، فصل ٦، آيه ى ١) اين درك، اين دانش، فقط در فرم انسانى حيات قابل دسترسيه آناليز ناراحتى و آشفتگى رو ميشه به يك موجود انسانى توضيح داد اگر من سه دوجين سگ رو صدا كنم و ازش بخوام،" حالا بهاگاواتا گوش كن"، امكان نداره سگ قادر نيست شريمادبهاگاواتام رو بفهمه، ولى يك انسان، اگر چه ممكنه پست باشه، اگر كمى شعور داشته باشه، مى فهمه بنابراين پراهلاد ماهاراج مى فرمايد،" دورلابهام مانوشام جانما" شما اين شانس رو داريد كه بفهميد، بهاگاواتا-دهارما چيه مثل سگ ها و گربه ها اون رو از دست نديد. خيلى ممنونم
خوب داستانى راجع به يك فاحشه هست، لاكشاهيرا فاحشه اى بود با اجرت يك صد هزار تكه الماس مهم نيست، الماسى بزرگ يا كوچيك. اُجرت ش اين بود مردى بود كه از بيمارى جذام، رنج مى برد و بايد بهش كمك ميشد، توسط زنش، همسرم بسيار باوفا، بهش كمك ميشد و هنوز اون ترشرو و عبوس بود. همسرش ازش پرسيد،" چرا تو عبوسى؟" من به تو اينقدر خدمت مى كنم. تو جذامى هستى، نمى تونى حركت كنى من تو رو توى يك سبد حمل مى كنم. هنوز تو احساس ناراحتى مى كنى؟" خوب مرد تأييد كرد،" بله"." اوه، علتش چيه؟" " حالا من مى خوام برم پيش لاكشاهيرا ى فاحشه" فقط ببينيد. اون جذاميه، مردى فقيره، و مشتاقه بره پيش يك فاحشه كسى كه صد هزار تكه الماس اُجرتشه خوب به هرحال، اون يك زن باوفا بود. مى خواست همسرش رو راضى كنه. به طريقى، مهيا كرد بعد، وقتى جذامى در خانه ى فاحشه بود، فاحشه به اون غذاهاى خيلى خوبى داد، ولى همه چيز در دو بشقاب، همه چيز- يكى توى ظرف طلايى، و ديگرى توى ظرف آهنى زمانى كه داشت مى خورد، از فاحشه پرسيد،" چرا توى دو تا ظرف به من غذا دادى؟" " حالا، مى خواستم بفهمم، آيا تو مزه هاى متفاوت رو در ظروف مختلف حس مى كنى" جذامى گفت،" نه، من هيچ تفاوتى در مزه پيدا نمى كنم. سوپ توى ظرف طلا و سوپ توى ظرف آهنى ، مزه اش يكسانه" " پس چرا اومدى به اينجا؟" اين حماقته. تمام دنيا داره اينطور پيش ميره اونها فقط سعى مى كنند همون چيز رو در ظروف متفاوت بچشند. فقط همين اونها ناخوش آيند نيستند،" بيشتر نه، آقا. به اندازه ى كافى چشيدم" اين حقيقت نيست. به اين " وايراگيا-ويديا" گفته ميشه، بيشتر نچشيدن: " همه اش يكسانه، چه توى اين ظرف يا توى اون ظرف" بنابراين گفته شده كه" سوكهام آيندرياكام"، حس لذت، مهم نيست كه به عنوان يك سگ لذت مى بريد يا يك موجود انسانى يا يك فرشته، يا به عنوان يك اروپايى يا آمريكايى يا هندى-مزه همونه اين خيلى مهمه. نمى تونيد يه مزّه ى بهتر داشته باشيد مزه ى بهتر فقط كريشناآگاهيه پس اگر حس چشايى تون رو براى كريشناآگاهى افزايش نديد، اونوقت سعى مى كنيد از اين ظرف و اون ظرف بچشيد اين قانونه. اينكار رو مى كنيد، ادامه ى كار و ادامه ى بيمارى، چشيدن در اين ظرف و اون ظرف:" ممكنه توى اين ظرف خيلى خوشمزه باشه، ممكنه...." همه ى دنيا داره پيش ميره تمام اين احمق ها، به كشورهاى مختلف ميرند براى چشيدن زندگى جنسى. ميرند به پاريس... ...sukham aindriyakaṁ daityā, sarvatra labhyate daivād yathā duḥkham (SB 7.6.3). درست مثل" دوهكهام". دوهكها يعنى ناراحتى فرض كنيد يك ميليونر از تيفوئيد رنج مى بره و يك مرد فقير هم از تيفوئيد رنج مى بره آيا به اين معناست كه ميليونر كمتر از اون فقيره آشفته ست؟ وقتى شما تب تيفوئيد داريد، چه ثروتمند باشيد يا فقير، رنج تب تيفوئيد يكسانه به اين معنى نيست كه" اين مرد خيلى ثروتمنده. از تيفوئيد رنج نمى بره". نه ناراحتى در ظرف هاى مختلف يكسانه، مشابهاً، خوشحالى هم در ظرف هاى متفاوت، يكسانه اين دانشه. پس چرا من وقتم رو براى چشيدن هدر بدم، چشيدن خوشحالى و آشفتگى در ظرفهاى مختلف؟ ظرف هاى مختلف يعنى اين بدن هاى گوناگون. پس وظيفه ى ما اين نيست وظيفه ى ما احياى آگاهى اصلى مونه، كريشناآگاهى مهم نيست در حال حاضر من در چه ظرفى هستم. مى تونيد كريشناآگاهى رو بدون هيچ شكى بچشيد، بدون هيچ ممانعتى، بدون هيچ مانعى. مى تونيد داشته باشيد. فقط بايد درون آگاهى مون رو ببينيد و اون رو تصحيح كنيد در اين فرم انسانى حيات، تقاضا اينه و بنابراين پراهلاد ماهاراج در ابتدا مى فرمايد( شريمادبهاگاواتام ، كنتوى ٧، فصل ٦، آيه ى ١) اين درك، اين دانش، فقط در فرم انسانى حيات قابل دسترسيه آناليز ناراحتى و آشفتگى رو ميشه به يك موجود انسانى توضيح داد اگر من سه دوجين سگ رو صدا كنم و ازش بخوام،" حالا بهاگاواتا گوش كن"، امكان نداره سگ قادر نيست شريمادبهاگاواتام رو بفهمه، ولى يك انسان، اگر چه ممكنه پست باشه، اگر كمى شعور داشته باشه، مى فهمه بنابراين پراهلاد ماهاراج مى فرمايد،" دورلابهام مانوشام جانما" شما اين شانس رو داريد كه بفهميد، بهاگاواتا-دهارما چيه مثل سگ ها و گربه ها اون رو از دست نديد. خيلى ممنونم
<!-- END TRANSLATED TEXT -->
<!-- END TRANSLATED TEXT -->
</div>

Latest revision as of 22:58, 10 October 2018



751204 - Lecture SB 07.06.03 - Vrndavana

خوب داستانى راجع به يك فاحشه هست، لاكشاهيرا فاحشه اى بود با اجرت يك صد هزار تكه الماس مهم نيست، الماسى بزرگ يا كوچيك. اُجرت ش اين بود مردى بود كه از بيمارى جذام، رنج مى برد و بايد بهش كمك ميشد، توسط زنش، همسرم بسيار باوفا، بهش كمك ميشد و هنوز اون ترشرو و عبوس بود. همسرش ازش پرسيد،" چرا تو عبوسى؟" من به تو اينقدر خدمت مى كنم. تو جذامى هستى، نمى تونى حركت كنى من تو رو توى يك سبد حمل مى كنم. هنوز تو احساس ناراحتى مى كنى؟" خوب مرد تأييد كرد،" بله"." اوه، علتش چيه؟" " حالا من مى خوام برم پيش لاكشاهيرا ى فاحشه" فقط ببينيد. اون جذاميه، مردى فقيره، و مشتاقه بره پيش يك فاحشه كسى كه صد هزار تكه الماس اُجرتشه خوب به هرحال، اون يك زن باوفا بود. مى خواست همسرش رو راضى كنه. به طريقى، مهيا كرد بعد، وقتى جذامى در خانه ى فاحشه بود، فاحشه به اون غذاهاى خيلى خوبى داد، ولى همه چيز در دو بشقاب، همه چيز- يكى توى ظرف طلايى، و ديگرى توى ظرف آهنى زمانى كه داشت مى خورد، از فاحشه پرسيد،" چرا توى دو تا ظرف به من غذا دادى؟" " حالا، مى خواستم بفهمم، آيا تو مزه هاى متفاوت رو در ظروف مختلف حس مى كنى" جذامى گفت،" نه، من هيچ تفاوتى در مزه پيدا نمى كنم. سوپ توى ظرف طلا و سوپ توى ظرف آهنى ، مزه اش يكسانه" " پس چرا اومدى به اينجا؟" اين حماقته. تمام دنيا داره اينطور پيش ميره اونها فقط سعى مى كنند همون چيز رو در ظروف متفاوت بچشند. فقط همين اونها ناخوش آيند نيستند،" بيشتر نه، آقا. به اندازه ى كافى چشيدم" اين حقيقت نيست. به اين " وايراگيا-ويديا" گفته ميشه، بيشتر نچشيدن: " همه اش يكسانه، چه توى اين ظرف يا توى اون ظرف" بنابراين گفته شده كه" سوكهام آيندرياكام"، حس لذت، مهم نيست كه به عنوان يك سگ لذت مى بريد يا يك موجود انسانى يا يك فرشته، يا به عنوان يك اروپايى يا آمريكايى يا هندى-مزه همونه اين خيلى مهمه. نمى تونيد يه مزّه ى بهتر داشته باشيد مزه ى بهتر فقط كريشناآگاهيه پس اگر حس چشايى تون رو براى كريشناآگاهى افزايش نديد، اونوقت سعى مى كنيد از اين ظرف و اون ظرف بچشيد اين قانونه. اينكار رو مى كنيد، ادامه ى كار و ادامه ى بيمارى، چشيدن در اين ظرف و اون ظرف:" ممكنه توى اين ظرف خيلى خوشمزه باشه، ممكنه...." همه ى دنيا داره پيش ميره تمام اين احمق ها، به كشورهاى مختلف ميرند براى چشيدن زندگى جنسى. ميرند به پاريس... ...sukham aindriyakaṁ daityā, sarvatra labhyate daivād yathā duḥkham (SB 7.6.3). درست مثل" دوهكهام". دوهكها يعنى ناراحتى فرض كنيد يك ميليونر از تيفوئيد رنج مى بره و يك مرد فقير هم از تيفوئيد رنج مى بره آيا به اين معناست كه ميليونر كمتر از اون فقيره آشفته ست؟ وقتى شما تب تيفوئيد داريد، چه ثروتمند باشيد يا فقير، رنج تب تيفوئيد يكسانه به اين معنى نيست كه" اين مرد خيلى ثروتمنده. از تيفوئيد رنج نمى بره". نه ناراحتى در ظرف هاى مختلف يكسانه، مشابهاً، خوشحالى هم در ظرف هاى متفاوت، يكسانه اين دانشه. پس چرا من وقتم رو براى چشيدن هدر بدم، چشيدن خوشحالى و آشفتگى در ظرفهاى مختلف؟ ظرف هاى مختلف يعنى اين بدن هاى گوناگون. پس وظيفه ى ما اين نيست وظيفه ى ما احياى آگاهى اصلى مونه، كريشناآگاهى مهم نيست در حال حاضر من در چه ظرفى هستم. مى تونيد كريشناآگاهى رو بدون هيچ شكى بچشيد، بدون هيچ ممانعتى، بدون هيچ مانعى. مى تونيد داشته باشيد. فقط بايد درون آگاهى مون رو ببينيد و اون رو تصحيح كنيد در اين فرم انسانى حيات، تقاضا اينه و بنابراين پراهلاد ماهاراج در ابتدا مى فرمايد( شريمادبهاگاواتام ، كنتوى ٧، فصل ٦، آيه ى ١) اين درك، اين دانش، فقط در فرم انسانى حيات قابل دسترسيه آناليز ناراحتى و آشفتگى رو ميشه به يك موجود انسانى توضيح داد اگر من سه دوجين سگ رو صدا كنم و ازش بخوام،" حالا بهاگاواتا گوش كن"، امكان نداره سگ قادر نيست شريمادبهاگاواتام رو بفهمه، ولى يك انسان، اگر چه ممكنه پست باشه، اگر كمى شعور داشته باشه، مى فهمه بنابراين پراهلاد ماهاراج مى فرمايد،" دورلابهام مانوشام جانما" شما اين شانس رو داريد كه بفهميد، بهاگاواتا-دهارما چيه مثل سگ ها و گربه ها اون رو از دست نديد. خيلى ممنونم