FA/Prabhupada 0585 - یک وایشناوا با غم دیگران، غمگین می گردد: Difference between revisions

 
(Vanibot #0023: VideoLocalizer - changed YouTube player to show hard-coded subtitles version)
 
Line 7: Line 7:
[[Category:FA-Quotes - in India, Hyderabad]]
[[Category:FA-Quotes - in India, Hyderabad]]
<!-- END CATEGORY LIST -->
<!-- END CATEGORY LIST -->
<!-- BEGIN NAVIGATION BAR -- DO NOT EDIT OR REMOVE -->
{{1080 videos navigation - All Languages|Persian (Farsi)|FA/Prabhupada 0584 - ما"چیوتا" می شویم، فرو افتاده، ولی کریشنا" آچیوتا"است|0584|FA/Prabhupada 0586 - در واقع قبول این بدن برای "مردن" نیست|0586}}
<!-- END NAVIGATION BAR -->
<!-- BEGIN ORIGINAL VANIQUOTES PAGE LINK-->
<!-- BEGIN ORIGINAL VANIQUOTES PAGE LINK-->
<div class="center">
<div class="center">
Line 13: Line 16:
----
----
<!-- END ORIGINAL VANIQUOTES PAGE LINK-->
<!-- END ORIGINAL VANIQUOTES PAGE LINK-->
<div style="direction: rtl; text-align: right; margin: 1em;">


<!-- BEGIN VIDEO LINK -->
<!-- BEGIN VIDEO LINK -->
{{youtube_right|s7PoEzNjTPk|یک وایشناوا با غم دیگران، غمگین می گردد - Prabhupāda 0585}}
{{youtube_left|MyfYoDh5lo4|یک وایشناوا با غم دیگران، غمگین می گردد - Prabhupāda 0585}}
<!-- END VIDEO LINK -->
<!-- END VIDEO LINK -->


<!-- BEGIN AUDIO LINK (from English page -->
<!-- BEGIN AUDIO LINK (from English page -->
<mp3player>http://vaniquotes.org/w/images/721125BG-HYD_clip02.mp3</mp3player>
<mp3player>https://s3.amazonaws.com/vanipedia/clip/721125BG-HYD_clip02.mp3</mp3player>
<!-- END AUDIO LINK -->
<!-- END AUDIO LINK -->


Line 29: Line 34:
بنابراين هيچ ابهامى در اينكه در سياره ى خورشيد موجود زنده هست ، وجود نداره اونجا موجود زنده هست، مناسب اون سيّاره ما از برهما سامهيتا مى آموزيم " واسودها". واسودها يعنى سيّاره. سيارات بيشمارى در هر كهكشانى وجود دارند در برهما سامهيتا، فصل ٥، گزيده ى ٤٠، گفته شده اين فقط يك كهكشانه. ميليونها كهكشان ديگه هم وجود دارند وقتى يكى از عابدين چيتانياماهاپرابهو از ايشان درخواست كرد، كه" خداوند عزيزم، شما ظهور كرديد. لطفاً تمام اين ارواح مقيد را نجات بدهيد و اگر فكر مى كنيد كه آنها بشدت گناهكارند، نمى توانند رها شوند، آنگاه همه ى اين گناهان را به من منتقل كنيد. من رنج خواهم برد. بهتر است شما آنها را ببريد" اين فلسفه ى وايشناواست. فلسفه ى وايشناوا يعنى كه" پارادوهكها-دوهكهى" در واقع، يك وايشناوا با ديدن ناراحتى ديگران، غمگين ميشه شخصاً هيچ اندوهى نداره. چون در ارتباط با كريشناست، چطور ميتونه ناراحت باشه؟ شخصاً، هيچ ناراحتى نداره. ولى با ديدن ناراحتى ارواح مقيد، غمگين ميشه Para-duḥkha-duḥkhī. بنابراين، واسودوا گهوشا، او از لرد چيتانيا درخواست كرد كه" شما تمام اين ارواح مقيد غمگين رو نجات بدهيد و اگر فكر مى كنيد كه آنها گناهكارند، نمى توانند آزاد شوند، تمام گناهان اين افراد را به من منتقل نما من رنج خواهم كشيد، و شما آنها را ببريد" بنابراين لرد چيتانيا از اين قضيه بسيار راضى شد و لبخند زد ايشان فرمودند كه" اين برهماندا، اين كهكشان، فقط مثل يك تخم خردل در يك كيسه ى بزرگ از دانه هاى خردله نكته اينجاست كه كهكشانهاى بسيارى وجود دارند. فقط مقايسه كنيد يك كيسه تخم خردل بگيريد و يك دونه از اون رو برداريد در مقايسه با بسته ى تخم خردل، اين يك دونه چه ارزشى داره؟ مشابهاً، اين جهان هم همينطوره. كهكشانهاى بسيار زيادى وجود داره دانشمندان مدرن، سعى مى كنند به كرات ديگه برند حتى اگه برند، اونجا چه اعتبارى داره؟ شخص نمى تونه به كرات زيادى بره حتى براساس محاسباتشون، اگر اونها به بالاترين سياره كه اسمش برهما لوكا ست سفر كنند طبق محاسبات نورى، چهل هزار سال طول ميكشه پس در خلقت خداوند همه چيز نامحدوده از نقطه نظر آگاهى ما، محدود نيست بنابراين تعداد نامحدودى كهكشان، بيشمار سياره، و بينهايت موجود زنده وجود داره و همه ى اونها براساس كارما شون در حال چرخش هستند تولد و مرگ يعنى تغيير، بدنى به بدن ديگه من طرحى رو در اين زندگى، درست مى كنم و... چون هركس در موقعيت بدنى از زندگى قرار داره مادامى كه ما در موقعيت بدنى حياتيم... " من برهمانا هستم"،" من كشاتريام"،" من وايشيا هستم"،" من شودرام"، " من هنديم"،" من آمريكايى هستم"،" من اينم و اونم" اينها همه نقشهايى از موقعيتهاى بدنى حياته پس مادامى كه من در موقعيت بدنى حيات هستم، فكر مى كنم، " من به اين وظيفه بايد عمل كنم. بعنوان برهمانا، بايد اين كار و اون كار رو انجام بدم" " بعنوان آمريكايى، كارهاى زيادى براى انجام، دارم" مادامى كه اين آگاهى ادامه پيدا كنه، ما بايد بدن ديگه اى اختيار كنيم اين روش طبيعته.
بنابراين هيچ ابهامى در اينكه در سياره ى خورشيد موجود زنده هست ، وجود نداره اونجا موجود زنده هست، مناسب اون سيّاره ما از برهما سامهيتا مى آموزيم " واسودها". واسودها يعنى سيّاره. سيارات بيشمارى در هر كهكشانى وجود دارند در برهما سامهيتا، فصل ٥، گزيده ى ٤٠، گفته شده اين فقط يك كهكشانه. ميليونها كهكشان ديگه هم وجود دارند وقتى يكى از عابدين چيتانياماهاپرابهو از ايشان درخواست كرد، كه" خداوند عزيزم، شما ظهور كرديد. لطفاً تمام اين ارواح مقيد را نجات بدهيد و اگر فكر مى كنيد كه آنها بشدت گناهكارند، نمى توانند رها شوند، آنگاه همه ى اين گناهان را به من منتقل كنيد. من رنج خواهم برد. بهتر است شما آنها را ببريد" اين فلسفه ى وايشناواست. فلسفه ى وايشناوا يعنى كه" پارادوهكها-دوهكهى" در واقع، يك وايشناوا با ديدن ناراحتى ديگران، غمگين ميشه شخصاً هيچ اندوهى نداره. چون در ارتباط با كريشناست، چطور ميتونه ناراحت باشه؟ شخصاً، هيچ ناراحتى نداره. ولى با ديدن ناراحتى ارواح مقيد، غمگين ميشه Para-duḥkha-duḥkhī. بنابراين، واسودوا گهوشا، او از لرد چيتانيا درخواست كرد كه" شما تمام اين ارواح مقيد غمگين رو نجات بدهيد و اگر فكر مى كنيد كه آنها گناهكارند، نمى توانند آزاد شوند، تمام گناهان اين افراد را به من منتقل نما من رنج خواهم كشيد، و شما آنها را ببريد" بنابراين لرد چيتانيا از اين قضيه بسيار راضى شد و لبخند زد ايشان فرمودند كه" اين برهماندا، اين كهكشان، فقط مثل يك تخم خردل در يك كيسه ى بزرگ از دانه هاى خردله نكته اينجاست كه كهكشانهاى بسيارى وجود دارند. فقط مقايسه كنيد يك كيسه تخم خردل بگيريد و يك دونه از اون رو برداريد در مقايسه با بسته ى تخم خردل، اين يك دونه چه ارزشى داره؟ مشابهاً، اين جهان هم همينطوره. كهكشانهاى بسيار زيادى وجود داره دانشمندان مدرن، سعى مى كنند به كرات ديگه برند حتى اگه برند، اونجا چه اعتبارى داره؟ شخص نمى تونه به كرات زيادى بره حتى براساس محاسباتشون، اگر اونها به بالاترين سياره كه اسمش برهما لوكا ست سفر كنند طبق محاسبات نورى، چهل هزار سال طول ميكشه پس در خلقت خداوند همه چيز نامحدوده از نقطه نظر آگاهى ما، محدود نيست بنابراين تعداد نامحدودى كهكشان، بيشمار سياره، و بينهايت موجود زنده وجود داره و همه ى اونها براساس كارما شون در حال چرخش هستند تولد و مرگ يعنى تغيير، بدنى به بدن ديگه من طرحى رو در اين زندگى، درست مى كنم و... چون هركس در موقعيت بدنى از زندگى قرار داره مادامى كه ما در موقعيت بدنى حياتيم... " من برهمانا هستم"،" من كشاتريام"،" من وايشيا هستم"،" من شودرام"، " من هنديم"،" من آمريكايى هستم"،" من اينم و اونم" اينها همه نقشهايى از موقعيتهاى بدنى حياته پس مادامى كه من در موقعيت بدنى حيات هستم، فكر مى كنم، " من به اين وظيفه بايد عمل كنم. بعنوان برهمانا، بايد اين كار و اون كار رو انجام بدم" " بعنوان آمريكايى، كارهاى زيادى براى انجام، دارم" مادامى كه اين آگاهى ادامه پيدا كنه، ما بايد بدن ديگه اى اختيار كنيم اين روش طبيعته.
<!-- END TRANSLATED TEXT -->
<!-- END TRANSLATED TEXT -->
</div>

Latest revision as of 22:16, 10 October 2018



Lecture on BG 2.20 -- Hyderabad, November 25, 1972

بنابراين هيچ ابهامى در اينكه در سياره ى خورشيد موجود زنده هست ، وجود نداره اونجا موجود زنده هست، مناسب اون سيّاره ما از برهما سامهيتا مى آموزيم " واسودها". واسودها يعنى سيّاره. سيارات بيشمارى در هر كهكشانى وجود دارند در برهما سامهيتا، فصل ٥، گزيده ى ٤٠، گفته شده اين فقط يك كهكشانه. ميليونها كهكشان ديگه هم وجود دارند وقتى يكى از عابدين چيتانياماهاپرابهو از ايشان درخواست كرد، كه" خداوند عزيزم، شما ظهور كرديد. لطفاً تمام اين ارواح مقيد را نجات بدهيد و اگر فكر مى كنيد كه آنها بشدت گناهكارند، نمى توانند رها شوند، آنگاه همه ى اين گناهان را به من منتقل كنيد. من رنج خواهم برد. بهتر است شما آنها را ببريد" اين فلسفه ى وايشناواست. فلسفه ى وايشناوا يعنى كه" پارادوهكها-دوهكهى" در واقع، يك وايشناوا با ديدن ناراحتى ديگران، غمگين ميشه شخصاً هيچ اندوهى نداره. چون در ارتباط با كريشناست، چطور ميتونه ناراحت باشه؟ شخصاً، هيچ ناراحتى نداره. ولى با ديدن ناراحتى ارواح مقيد، غمگين ميشه Para-duḥkha-duḥkhī. بنابراين، واسودوا گهوشا، او از لرد چيتانيا درخواست كرد كه" شما تمام اين ارواح مقيد غمگين رو نجات بدهيد و اگر فكر مى كنيد كه آنها گناهكارند، نمى توانند آزاد شوند، تمام گناهان اين افراد را به من منتقل نما من رنج خواهم كشيد، و شما آنها را ببريد" بنابراين لرد چيتانيا از اين قضيه بسيار راضى شد و لبخند زد ايشان فرمودند كه" اين برهماندا، اين كهكشان، فقط مثل يك تخم خردل در يك كيسه ى بزرگ از دانه هاى خردله نكته اينجاست كه كهكشانهاى بسيارى وجود دارند. فقط مقايسه كنيد يك كيسه تخم خردل بگيريد و يك دونه از اون رو برداريد در مقايسه با بسته ى تخم خردل، اين يك دونه چه ارزشى داره؟ مشابهاً، اين جهان هم همينطوره. كهكشانهاى بسيار زيادى وجود داره دانشمندان مدرن، سعى مى كنند به كرات ديگه برند حتى اگه برند، اونجا چه اعتبارى داره؟ شخص نمى تونه به كرات زيادى بره حتى براساس محاسباتشون، اگر اونها به بالاترين سياره كه اسمش برهما لوكا ست سفر كنند طبق محاسبات نورى، چهل هزار سال طول ميكشه پس در خلقت خداوند همه چيز نامحدوده از نقطه نظر آگاهى ما، محدود نيست بنابراين تعداد نامحدودى كهكشان، بيشمار سياره، و بينهايت موجود زنده وجود داره و همه ى اونها براساس كارما شون در حال چرخش هستند تولد و مرگ يعنى تغيير، بدنى به بدن ديگه من طرحى رو در اين زندگى، درست مى كنم و... چون هركس در موقعيت بدنى از زندگى قرار داره مادامى كه ما در موقعيت بدنى حياتيم... " من برهمانا هستم"،" من كشاتريام"،" من وايشيا هستم"،" من شودرام"، " من هنديم"،" من آمريكايى هستم"،" من اينم و اونم" اينها همه نقشهايى از موقعيتهاى بدنى حياته پس مادامى كه من در موقعيت بدنى حيات هستم، فكر مى كنم، " من به اين وظيفه بايد عمل كنم. بعنوان برهمانا، بايد اين كار و اون كار رو انجام بدم" " بعنوان آمريكايى، كارهاى زيادى براى انجام، دارم" مادامى كه اين آگاهى ادامه پيدا كنه، ما بايد بدن ديگه اى اختيار كنيم اين روش طبيعته.