FA/Prabhupada 0958 - شما گاوها را دوست ندارید؛ آنها را به کشتارگاه می فرستید: Difference between revisions

(Created page with "<!-- BEGIN CATEGORY LIST --> Category:1080 Persian (Farsi) Pages with Videos Category:Persian (Farsi) Pages - 207 Live Videos Category:Prabhupada 0958 - in all Langu...")
 
(Vanibot #0023: VideoLocalizer - changed YouTube player to show hard-coded subtitles version)
 
Line 7: Line 7:
[[Category:FA-Quotes - in USA]]
[[Category:FA-Quotes - in USA]]
[[Category:FA-Quotes - in USA, Los Angeles]]
[[Category:FA-Quotes - in USA, Los Angeles]]
[[Category:Persian (Farsi) Language]]
<!-- END CATEGORY LIST -->
<!-- END CATEGORY LIST -->
<!-- BEGIN NAVIGATION BAR -- DO NOT EDIT OR REMOVE -->
{{1080 videos navigation - All Languages|Persian (Farsi)|FA/Prabhupada 0957 - حضرت محمد می گوید که او خادم خداوند است. حضرت مسیح می گوید که او پسر خداوند است|0957|FA/Prabhupada 0959 - حتی خداوند هم این فرق را می گذارد. چیزهای بد وجود دارند|0959}}
<!-- END NAVIGATION BAR -->
<!-- BEGIN ORIGINAL VANIQUOTES PAGE LINK-->
<!-- BEGIN ORIGINAL VANIQUOTES PAGE LINK-->
<div class="center">
<div class="center">
Line 14: Line 18:
----
----
<!-- END ORIGINAL VANIQUOTES PAGE LINK-->
<!-- END ORIGINAL VANIQUOTES PAGE LINK-->
<div style="direction: rtl; text-align: right; margin: 1em;">


<!-- BEGIN VIDEO LINK -->
<!-- BEGIN VIDEO LINK -->
{{youtube_right|4S3ODTKI_hA|You Do Not Love The Cows; You Send Them to the Slaughterhouse - Prabhupāda 0958}}
{{youtube_left|yttntFDTKJA|شما گاوها را دوست ندارید؛ آنها را به کشتارگاه می فرستید <br />- Prabhupāda 0958}}
<!-- END VIDEO LINK -->
<!-- END VIDEO LINK -->


<!-- BEGIN AUDIO LINK -->
<!-- BEGIN AUDIO LINK -->
<mp3player>File:750624GC-LOS ANGELES_clip2.mp3</mp3player>
<mp3player>https://s3.amazonaws.com/vanipedia/clip/750624GC-LOS_ANGELES_clip2.mp3</mp3player>
<!-- END AUDIO LINK -->
<!-- END AUDIO LINK -->


Line 30: Line 36:
دکتر اور: آیا ذکر ضرورتی مطلق در دانستن ... پرابهوپاد: این آسان‌ترین مسیربرای ارتباط مستقیم با خداوند است. زیرا خدا و نام خداوند، آنها مطلق هستند، بنابراین ذکر نام خداوند به معنی ارتباط مستقیم با خداوند است. دکتر کروسلی: چرا این کار بهتر از دوست داشتن هم‌نوعان در بهاکتی-مارگای سنتی است؟ پرابهوپاد: اما شما هم نوع خود را دوست دارید، اما شما حیوان خود را دوست ندارید. شما انسان را دوست دارید، اما حیوانات را به کشتارگاه می‌فرستید. این عشق شماست. دکتر ولف: و سربازان را به جبهه ... پرابهوپاد: ها؟ دکتر ولف: و سربازان را به جبهه تا کشته شوند. پرابهوپاد: نه، ابتدا این مرد را بررسی کن، سپس سراغ سربازان برو. عشق ما محدود است. اما اگر ما عاشق باشیم ... درست مانند این درخت. هزاران برگ و گل وجود دارد. پس اگر ما به تمام آنها آب بدهیم، آنگاه این تمام زندگی شما را اشغال خواهد کرد. و اگر شما خردمند باشی، فقط به ریشه آب می‌دهی؛ آب به همه جا خواهد رفت. و اگر تو خردمند نباشی، می‌روی و به هر برگ آب میدهی، هر ... کل بدن شما به غذا نیاز دارد. این بدان معنا نیست که شما مجبور به تأمین غذا برای گوش‌ها، چشم‌ها، ناخن‌ها، مقعد و ... هستی. نه. شما غذا را به معده می‌دهید، و آن توزیع خواهد شد. پس کریشنا می‌گوید، مایا تاتام ایدام ساروام. ما انی را پیشتر مطالعه کرده‌ایم. پس اگر عاشق کریشنا هستید، آنگاه عشق شما توزیع خواهد شد. اگر شما عاشق کریشنا نیستید، و اگر کس دیگری را دوست دارید، آنگاه کسی گریه خواهد کرد که "تو مرا دوست نداری." دکتر ولف: ممکن است سؤالی بپرسم شریلا پرابهوپاد؟ پرابهوپاد: قبل از هر چیز، سعی کنید این را درک کنید. درست مانند کریشنا که می‌گوید، مایا ایدام ساروام: "من با انرژی‌ان در همه‌جا بسط یافته‌ام." پس همه جا، چگونه می‌توانید بروید؟ شما کریشنا را دوست دارید و عشق شما به همه جا خواهد رفت. شما به دولت مالیات می‌پردازید و مالیات در ادارات مختلف توزیع می‌شود. بنابراین این وظیفه شما نیست که به هر اداره بروید و مالیات بپردازید. مالیات را به خزانه دولت بپردازید؛ آن توزیع خواهد شد. این شعور است. و اگر شما بگویید که "چرا من باید به خزانه‌داری پرداخت کنم؟ من باید به این اداره، آن اداره، آن یکی اداره، و آن اداره پرداخت کنم،" شما می‌توانید ادامه دهید، اما هرگز کافی نخواهد بود، نه کامل. پس ممکن است شما بشریت را دوست داشته باشید، اما از آنجایی که کریشنا را دوست ندارید، بنابراین شما گاوها را دوست ندارید؛ آنها را به کشتارگاه می‌فرستید. پس عشق شما ناقص باقی خواهد ماند. هرگز کامل نخواهد بود. و اگر شما کریشنا را دوست داشته باشید، آنگاه حتی مورچه‌ای کوچک را نیز دوست خواهید داشت. شما حتی علاقه‌ای به کشتن یک مورچه نخواهید داشت. این عشق واقعی است. دکتر اور: با شما موافقم که به طرز نادرستی دوست داریم، و حیوانات را کشتار می‌کنیم. پرابهوپاد: بله. این عشق نادرست عشق نداشتن است. دکتر اور: اما آیا خلاف آن درست است، که اگر به خوبی ذکر کنیم و کریشنا را دوست داشته باشیم حتی زمانی که نمی‌توانیم همنوعان خود را دوست داشته باشیم؟ پرابهوپاد: ما ذکر نمی‌کنیم ...ما کار نیز می‌کنیم. فقط این طور نیست که بنشینیم و ذکر کنیم. به خاطر این که ذکر می‌کنیم، پس همگان را دوست داریم. این واقعیت است. این ذکر کنندگان هاره کریشنا، آنها هرگز موافق نیستند که هییچ حیوانی، حتی یک گیاه را بکشند. زیرا آنها می‌دانند که هرچیز جزء و ذره‌ای از خداوند است. چرا به صورت غیرضروری فرد باید کشته شود؟ این عشق است. دکتر اور: عشق یعنی هرگز نکشتن؟ پرابهوپاد: چیزهای زیادی وجود دارد. این یکی از آنهاست. بله، این یکی از ... تو پسر خودت را می‌کشی؟ چرا؟ چون تو دوستش داری؟ دکتر جودا: میشه لطفا در مورد روی دیگر سکه هم صحبت کنید، این حقیقت که رخ‌دادن بهاگاواد-گیتا در صحنه نبرد بود که در آن کریشنا تأیید کرد که آرجونا برود و خویشانش را بکشد چون این وظیفه او به عنوان یک کشاتریا بود؟ پرابهوپاد: بله. زیرا در دنیای مادی، برای نگهداری از تعادل جامعه، بعضی مواقع کشتن ضروری است. درست مانند آتش، جنگ. هنگامی که دشمن به کشور شما می‌آید، شما نمی‌توانید بیکار بنشیینید؛ شما باید بجنگید. اما این بدان معنا نیست که شما اجازه دارید هرکس که دوست دارید را بکشید. این شرایط ویژه‌ای است که جنگ باید در آن اتفاق بیافتد. بنابراین کشاتریاها برای ارائه حفاظت ضروری هستند.
دکتر اور: آیا ذکر ضرورتی مطلق در دانستن ... پرابهوپاد: این آسان‌ترین مسیربرای ارتباط مستقیم با خداوند است. زیرا خدا و نام خداوند، آنها مطلق هستند، بنابراین ذکر نام خداوند به معنی ارتباط مستقیم با خداوند است. دکتر کروسلی: چرا این کار بهتر از دوست داشتن هم‌نوعان در بهاکتی-مارگای سنتی است؟ پرابهوپاد: اما شما هم نوع خود را دوست دارید، اما شما حیوان خود را دوست ندارید. شما انسان را دوست دارید، اما حیوانات را به کشتارگاه می‌فرستید. این عشق شماست. دکتر ولف: و سربازان را به جبهه ... پرابهوپاد: ها؟ دکتر ولف: و سربازان را به جبهه تا کشته شوند. پرابهوپاد: نه، ابتدا این مرد را بررسی کن، سپس سراغ سربازان برو. عشق ما محدود است. اما اگر ما عاشق باشیم ... درست مانند این درخت. هزاران برگ و گل وجود دارد. پس اگر ما به تمام آنها آب بدهیم، آنگاه این تمام زندگی شما را اشغال خواهد کرد. و اگر شما خردمند باشی، فقط به ریشه آب می‌دهی؛ آب به همه جا خواهد رفت. و اگر تو خردمند نباشی، می‌روی و به هر برگ آب میدهی، هر ... کل بدن شما به غذا نیاز دارد. این بدان معنا نیست که شما مجبور به تأمین غذا برای گوش‌ها، چشم‌ها، ناخن‌ها، مقعد و ... هستی. نه. شما غذا را به معده می‌دهید، و آن توزیع خواهد شد. پس کریشنا می‌گوید، مایا تاتام ایدام ساروام. ما انی را پیشتر مطالعه کرده‌ایم. پس اگر عاشق کریشنا هستید، آنگاه عشق شما توزیع خواهد شد. اگر شما عاشق کریشنا نیستید، و اگر کس دیگری را دوست دارید، آنگاه کسی گریه خواهد کرد که "تو مرا دوست نداری." دکتر ولف: ممکن است سؤالی بپرسم شریلا پرابهوپاد؟ پرابهوپاد: قبل از هر چیز، سعی کنید این را درک کنید. درست مانند کریشنا که می‌گوید، مایا ایدام ساروام: "من با انرژی‌ان در همه‌جا بسط یافته‌ام." پس همه جا، چگونه می‌توانید بروید؟ شما کریشنا را دوست دارید و عشق شما به همه جا خواهد رفت. شما به دولت مالیات می‌پردازید و مالیات در ادارات مختلف توزیع می‌شود. بنابراین این وظیفه شما نیست که به هر اداره بروید و مالیات بپردازید. مالیات را به خزانه دولت بپردازید؛ آن توزیع خواهد شد. این شعور است. و اگر شما بگویید که "چرا من باید به خزانه‌داری پرداخت کنم؟ من باید به این اداره، آن اداره، آن یکی اداره، و آن اداره پرداخت کنم،" شما می‌توانید ادامه دهید، اما هرگز کافی نخواهد بود، نه کامل. پس ممکن است شما بشریت را دوست داشته باشید، اما از آنجایی که کریشنا را دوست ندارید، بنابراین شما گاوها را دوست ندارید؛ آنها را به کشتارگاه می‌فرستید. پس عشق شما ناقص باقی خواهد ماند. هرگز کامل نخواهد بود. و اگر شما کریشنا را دوست داشته باشید، آنگاه حتی مورچه‌ای کوچک را نیز دوست خواهید داشت. شما حتی علاقه‌ای به کشتن یک مورچه نخواهید داشت. این عشق واقعی است. دکتر اور: با شما موافقم که به طرز نادرستی دوست داریم، و حیوانات را کشتار می‌کنیم. پرابهوپاد: بله. این عشق نادرست عشق نداشتن است. دکتر اور: اما آیا خلاف آن درست است، که اگر به خوبی ذکر کنیم و کریشنا را دوست داشته باشیم حتی زمانی که نمی‌توانیم همنوعان خود را دوست داشته باشیم؟ پرابهوپاد: ما ذکر نمی‌کنیم ...ما کار نیز می‌کنیم. فقط این طور نیست که بنشینیم و ذکر کنیم. به خاطر این که ذکر می‌کنیم، پس همگان را دوست داریم. این واقعیت است. این ذکر کنندگان هاره کریشنا، آنها هرگز موافق نیستند که هییچ حیوانی، حتی یک گیاه را بکشند. زیرا آنها می‌دانند که هرچیز جزء و ذره‌ای از خداوند است. چرا به صورت غیرضروری فرد باید کشته شود؟ این عشق است. دکتر اور: عشق یعنی هرگز نکشتن؟ پرابهوپاد: چیزهای زیادی وجود دارد. این یکی از آنهاست. بله، این یکی از ... تو پسر خودت را می‌کشی؟ چرا؟ چون تو دوستش داری؟ دکتر جودا: میشه لطفا در مورد روی دیگر سکه هم صحبت کنید، این حقیقت که رخ‌دادن بهاگاواد-گیتا در صحنه نبرد بود که در آن کریشنا تأیید کرد که آرجونا برود و خویشانش را بکشد چون این وظیفه او به عنوان یک کشاتریا بود؟ پرابهوپاد: بله. زیرا در دنیای مادی، برای نگهداری از تعادل جامعه، بعضی مواقع کشتن ضروری است. درست مانند آتش، جنگ. هنگامی که دشمن به کشور شما می‌آید، شما نمی‌توانید بیکار بنشیینید؛ شما باید بجنگید. اما این بدان معنا نیست که شما اجازه دارید هرکس که دوست دارید را بکشید. این شرایط ویژه‌ای است که جنگ باید در آن اتفاق بیافتد. بنابراین کشاتریاها برای ارائه حفاظت ضروری هستند.
<!-- END TRANSLATED TEXT -->
<!-- END TRANSLATED TEXT -->
</div>

Latest revision as of 23:18, 10 October 2018



750624 - Conversation - Los Angeles

دکتر اور: آیا ذکر ضرورتی مطلق در دانستن ... پرابهوپاد: این آسان‌ترین مسیربرای ارتباط مستقیم با خداوند است. زیرا خدا و نام خداوند، آنها مطلق هستند، بنابراین ذکر نام خداوند به معنی ارتباط مستقیم با خداوند است. دکتر کروسلی: چرا این کار بهتر از دوست داشتن هم‌نوعان در بهاکتی-مارگای سنتی است؟ پرابهوپاد: اما شما هم نوع خود را دوست دارید، اما شما حیوان خود را دوست ندارید. شما انسان را دوست دارید، اما حیوانات را به کشتارگاه می‌فرستید. این عشق شماست. دکتر ولف: و سربازان را به جبهه ... پرابهوپاد: ها؟ دکتر ولف: و سربازان را به جبهه تا کشته شوند. پرابهوپاد: نه، ابتدا این مرد را بررسی کن، سپس سراغ سربازان برو. عشق ما محدود است. اما اگر ما عاشق باشیم ... درست مانند این درخت. هزاران برگ و گل وجود دارد. پس اگر ما به تمام آنها آب بدهیم، آنگاه این تمام زندگی شما را اشغال خواهد کرد. و اگر شما خردمند باشی، فقط به ریشه آب می‌دهی؛ آب به همه جا خواهد رفت. و اگر تو خردمند نباشی، می‌روی و به هر برگ آب میدهی، هر ... کل بدن شما به غذا نیاز دارد. این بدان معنا نیست که شما مجبور به تأمین غذا برای گوش‌ها، چشم‌ها، ناخن‌ها، مقعد و ... هستی. نه. شما غذا را به معده می‌دهید، و آن توزیع خواهد شد. پس کریشنا می‌گوید، مایا تاتام ایدام ساروام. ما انی را پیشتر مطالعه کرده‌ایم. پس اگر عاشق کریشنا هستید، آنگاه عشق شما توزیع خواهد شد. اگر شما عاشق کریشنا نیستید، و اگر کس دیگری را دوست دارید، آنگاه کسی گریه خواهد کرد که "تو مرا دوست نداری." دکتر ولف: ممکن است سؤالی بپرسم شریلا پرابهوپاد؟ پرابهوپاد: قبل از هر چیز، سعی کنید این را درک کنید. درست مانند کریشنا که می‌گوید، مایا ایدام ساروام: "من با انرژی‌ان در همه‌جا بسط یافته‌ام." پس همه جا، چگونه می‌توانید بروید؟ شما کریشنا را دوست دارید و عشق شما به همه جا خواهد رفت. شما به دولت مالیات می‌پردازید و مالیات در ادارات مختلف توزیع می‌شود. بنابراین این وظیفه شما نیست که به هر اداره بروید و مالیات بپردازید. مالیات را به خزانه دولت بپردازید؛ آن توزیع خواهد شد. این شعور است. و اگر شما بگویید که "چرا من باید به خزانه‌داری پرداخت کنم؟ من باید به این اداره، آن اداره، آن یکی اداره، و آن اداره پرداخت کنم،" شما می‌توانید ادامه دهید، اما هرگز کافی نخواهد بود، نه کامل. پس ممکن است شما بشریت را دوست داشته باشید، اما از آنجایی که کریشنا را دوست ندارید، بنابراین شما گاوها را دوست ندارید؛ آنها را به کشتارگاه می‌فرستید. پس عشق شما ناقص باقی خواهد ماند. هرگز کامل نخواهد بود. و اگر شما کریشنا را دوست داشته باشید، آنگاه حتی مورچه‌ای کوچک را نیز دوست خواهید داشت. شما حتی علاقه‌ای به کشتن یک مورچه نخواهید داشت. این عشق واقعی است. دکتر اور: با شما موافقم که به طرز نادرستی دوست داریم، و حیوانات را کشتار می‌کنیم. پرابهوپاد: بله. این عشق نادرست عشق نداشتن است. دکتر اور: اما آیا خلاف آن درست است، که اگر به خوبی ذکر کنیم و کریشنا را دوست داشته باشیم حتی زمانی که نمی‌توانیم همنوعان خود را دوست داشته باشیم؟ پرابهوپاد: ما ذکر نمی‌کنیم ...ما کار نیز می‌کنیم. فقط این طور نیست که بنشینیم و ذکر کنیم. به خاطر این که ذکر می‌کنیم، پس همگان را دوست داریم. این واقعیت است. این ذکر کنندگان هاره کریشنا، آنها هرگز موافق نیستند که هییچ حیوانی، حتی یک گیاه را بکشند. زیرا آنها می‌دانند که هرچیز جزء و ذره‌ای از خداوند است. چرا به صورت غیرضروری فرد باید کشته شود؟ این عشق است. دکتر اور: عشق یعنی هرگز نکشتن؟ پرابهوپاد: چیزهای زیادی وجود دارد. این یکی از آنهاست. بله، این یکی از ... تو پسر خودت را می‌کشی؟ چرا؟ چون تو دوستش داری؟ دکتر جودا: میشه لطفا در مورد روی دیگر سکه هم صحبت کنید، این حقیقت که رخ‌دادن بهاگاواد-گیتا در صحنه نبرد بود که در آن کریشنا تأیید کرد که آرجونا برود و خویشانش را بکشد چون این وظیفه او به عنوان یک کشاتریا بود؟ پرابهوپاد: بله. زیرا در دنیای مادی، برای نگهداری از تعادل جامعه، بعضی مواقع کشتن ضروری است. درست مانند آتش، جنگ. هنگامی که دشمن به کشور شما می‌آید، شما نمی‌توانید بیکار بنشیینید؛ شما باید بجنگید. اما این بدان معنا نیست که شما اجازه دارید هرکس که دوست دارید را بکشید. این شرایط ویژه‌ای است که جنگ باید در آن اتفاق بیافتد. بنابراین کشاتریاها برای ارائه حفاظت ضروری هستند.