FA/Prabhupada 0718 - پسران و شاگردان همواره بايستى تنبيه شوند: Difference between revisions

 
(Vanibot #0023: VideoLocalizer - changed YouTube player to show hard-coded subtitles version)
 
Line 7: Line 7:
[[Category:FA-Quotes - in India, Bhuvanesvara]]
[[Category:FA-Quotes - in India, Bhuvanesvara]]
<!-- END CATEGORY LIST -->
<!-- END CATEGORY LIST -->
<!-- BEGIN NAVIGATION BAR -- DO NOT EDIT OR REMOVE -->
{{1080 videos navigation - All Languages|Persian (Farsi)|FA/Prabhupada 0717 - پدر من يك عابد بود و ما را تربيت كرد|0717|FA/Prabhupada 0719 - سانياسى اختيار كنيد- آن را به خوبى حفظ كنيد|0719}}
<!-- END NAVIGATION BAR -->
<!-- BEGIN ORIGINAL VANIQUOTES PAGE LINK-->
<!-- BEGIN ORIGINAL VANIQUOTES PAGE LINK-->
<div class="center">
<div class="center">
Line 13: Line 16:
----
----
<!-- END ORIGINAL VANIQUOTES PAGE LINK-->
<!-- END ORIGINAL VANIQUOTES PAGE LINK-->
<div style="direction: rtl; text-align: right; margin: 1em;">


<!-- BEGIN VIDEO LINK -->
<!-- BEGIN VIDEO LINK -->
{{youtube_right|2A7FSZZNZYE|پسران و شاگردان همواره بايستى تنبيه شوند<br />- Prabhupāda 0718}}
{{youtube_left|gKCpR5UKMHs|پسران و شاگردان همواره بايستى تنبيه شوند<br />- Prabhupāda 0718}}
<!-- END VIDEO LINK -->
<!-- END VIDEO LINK -->


<!-- BEGIN AUDIO LINK (from English page -->
<!-- BEGIN AUDIO LINK (from English page -->
<mp3player>File:770201MW-BHUVANESVARA_clip5.mp3</mp3player>
<mp3player>https://s3.amazonaws.com/vanipedia/clip/770201MW-BHUVANESVARA_clip5.mp3</mp3player>
<!-- END AUDIO LINK -->
<!-- END AUDIO LINK -->


Line 29: Line 34:
: شريلا پرابهوپادا، درست مثل داستان قيچى، چطور مى توانيم دانشمندان را مجبور كنيم كه كريشنا و بهاگاوادگيتا را بپذيرند؟ چطور مى توانيم دانشمندان را به پذيرش بهاگاوادگيتا مجبور كنيم؟ به نظر مى رسد كه مشكل اين است... : نه، اگر اين حقيقت است، مى توانيد مجبور كنيد، اگر واقعيت است و اگر حقيقت نيست، آن وقت سرسختى است اگر واقعيت است، مى توانيد اصرار كنيد، درست مثل پدرى كه فرزند را مجبور مى كند،" برو به مدرسه". زيرا مى داند بدون تحصيلات زندگى اش خراب خواهد شد، پس او مى تواند محبور كند من مجبور شدم. من به مدرسه نمى رفتم. بله. مادرم مجبور مى كرد. پدرم خيلى با مدارا و آسان گير بود. مادرم مجبورم مى كرد او مردى را مخصوص بردن من به مدرسه گمارده بود. بنابراين اجبار لازم است : ولى اين مرجعيت است. والدين شما مرجعيت شما بودند : بله. : ولى آنها ما را به عنوان مرجعيت نمى پذيرند. آنها مى گويند،" من با شما برابرم. در واقع من بيشتر از شما مى دانم". : اين حماقت ديگرى است، حماقت ديگر پدر-مادر، راهنمايان طبيعى، آنها مى توانند تحميل كنند : ما بايد به آنها درك بالاتر را نشان دهيم، درجه ى بالاتر دانش. : بله. بچه ممكن است احمق باشد، ولى پدر-مادر نمى توانند ببينند كه فرزندشان يك نادان باقى مى ماند او مى تواند اجبار كند. حكومت هم مى تواند. چرا نيروى ارتش وجود دارد؟ چرا نيروى پليس وجود دارد؟ اگر بخواهيد نافرمان و سركش باشيد، آن گاه مجبور مى شويد كه قانون را رعايت كنيد. اجبار نياز است : ولى در ابتدا كودك بايد مشاهده كند كه رفتن به مدرسه منفعتى دارد : كودك نمى تواند ببيند. او يك نادان است. بايد او را با كفش زد سپس خواهد ديد. كودك نمى تواند ببيند چاناكيا پانديت مى فرمايد: " پسران و شاگردان بايد هميشه تنبيه شوند" اين جاناكيا پانديت است. " هرگز را آنها نوازش نكنيد" " اگر نوازش كنيد، آن وقت او فاسد خواهد شد" و اگر او را تنبيه كنيد، شخص بسيار خوبى در خواهد آمد بنابراين چه پسر و چه شاگرد، بايد هميشه تنبيه بشوند" اين دستور چاناكيا پانديت است. هيچ جايى براى نوازش آنها وجود ندارد : مردم مى خواهند مورد چاپلوسى قرار گيرند. نمى خواهند حرف سختى به آنها گفته شود : و اين موقعيت شاگردان است چيتانياماهاپرابهو در چيتانياچاريتامريتا، آدى ٧، گزيده ى ٧١، شرح مى دهد چيتانياماهاپرابهو خودشان خدا بودند، و فرمودند كه " پير روحانيم مرا به عنوان يك نادان درجه ى يك ديد" سرزنش و تنبيه. اين مورد نياز است چاناكياپانديت، يك راهنماى بزرگ دينى، نصيحت مى كند، " همواره آنها را تنبيه كن. در غير اين صورت آنها فاسد خواهند شد". : پسر باهوش مى داند كه، اين تنبيه، بركت است : بله. بله.
: شريلا پرابهوپادا، درست مثل داستان قيچى، چطور مى توانيم دانشمندان را مجبور كنيم كه كريشنا و بهاگاوادگيتا را بپذيرند؟ چطور مى توانيم دانشمندان را به پذيرش بهاگاوادگيتا مجبور كنيم؟ به نظر مى رسد كه مشكل اين است... : نه، اگر اين حقيقت است، مى توانيد مجبور كنيد، اگر واقعيت است و اگر حقيقت نيست، آن وقت سرسختى است اگر واقعيت است، مى توانيد اصرار كنيد، درست مثل پدرى كه فرزند را مجبور مى كند،" برو به مدرسه". زيرا مى داند بدون تحصيلات زندگى اش خراب خواهد شد، پس او مى تواند محبور كند من مجبور شدم. من به مدرسه نمى رفتم. بله. مادرم مجبور مى كرد. پدرم خيلى با مدارا و آسان گير بود. مادرم مجبورم مى كرد او مردى را مخصوص بردن من به مدرسه گمارده بود. بنابراين اجبار لازم است : ولى اين مرجعيت است. والدين شما مرجعيت شما بودند : بله. : ولى آنها ما را به عنوان مرجعيت نمى پذيرند. آنها مى گويند،" من با شما برابرم. در واقع من بيشتر از شما مى دانم". : اين حماقت ديگرى است، حماقت ديگر پدر-مادر، راهنمايان طبيعى، آنها مى توانند تحميل كنند : ما بايد به آنها درك بالاتر را نشان دهيم، درجه ى بالاتر دانش. : بله. بچه ممكن است احمق باشد، ولى پدر-مادر نمى توانند ببينند كه فرزندشان يك نادان باقى مى ماند او مى تواند اجبار كند. حكومت هم مى تواند. چرا نيروى ارتش وجود دارد؟ چرا نيروى پليس وجود دارد؟ اگر بخواهيد نافرمان و سركش باشيد، آن گاه مجبور مى شويد كه قانون را رعايت كنيد. اجبار نياز است : ولى در ابتدا كودك بايد مشاهده كند كه رفتن به مدرسه منفعتى دارد : كودك نمى تواند ببيند. او يك نادان است. بايد او را با كفش زد سپس خواهد ديد. كودك نمى تواند ببيند چاناكيا پانديت مى فرمايد: " پسران و شاگردان بايد هميشه تنبيه شوند" اين جاناكيا پانديت است. " هرگز را آنها نوازش نكنيد" " اگر نوازش كنيد، آن وقت او فاسد خواهد شد" و اگر او را تنبيه كنيد، شخص بسيار خوبى در خواهد آمد بنابراين چه پسر و چه شاگرد، بايد هميشه تنبيه بشوند" اين دستور چاناكيا پانديت است. هيچ جايى براى نوازش آنها وجود ندارد : مردم مى خواهند مورد چاپلوسى قرار گيرند. نمى خواهند حرف سختى به آنها گفته شود : و اين موقعيت شاگردان است چيتانياماهاپرابهو در چيتانياچاريتامريتا، آدى ٧، گزيده ى ٧١، شرح مى دهد چيتانياماهاپرابهو خودشان خدا بودند، و فرمودند كه " پير روحانيم مرا به عنوان يك نادان درجه ى يك ديد" سرزنش و تنبيه. اين مورد نياز است چاناكياپانديت، يك راهنماى بزرگ دينى، نصيحت مى كند، " همواره آنها را تنبيه كن. در غير اين صورت آنها فاسد خواهند شد". : پسر باهوش مى داند كه، اين تنبيه، بركت است : بله. بله.
<!-- END TRANSLATED TEXT -->
<!-- END TRANSLATED TEXT -->
</div>

Latest revision as of 22:38, 10 October 2018



Morning Walk -- February 1, 1977, Bhuvanesvara

شريلا پرابهوپادا، درست مثل داستان قيچى، چطور مى توانيم دانشمندان را مجبور كنيم كه كريشنا و بهاگاوادگيتا را بپذيرند؟ چطور مى توانيم دانشمندان را به پذيرش بهاگاوادگيتا مجبور كنيم؟ به نظر مى رسد كه مشكل اين است... : نه، اگر اين حقيقت است، مى توانيد مجبور كنيد، اگر واقعيت است و اگر حقيقت نيست، آن وقت سرسختى است اگر واقعيت است، مى توانيد اصرار كنيد، درست مثل پدرى كه فرزند را مجبور مى كند،" برو به مدرسه". زيرا مى داند بدون تحصيلات زندگى اش خراب خواهد شد، پس او مى تواند محبور كند من مجبور شدم. من به مدرسه نمى رفتم. بله. مادرم مجبور مى كرد. پدرم خيلى با مدارا و آسان گير بود. مادرم مجبورم مى كرد او مردى را مخصوص بردن من به مدرسه گمارده بود. بنابراين اجبار لازم است : ولى اين مرجعيت است. والدين شما مرجعيت شما بودند : بله. : ولى آنها ما را به عنوان مرجعيت نمى پذيرند. آنها مى گويند،" من با شما برابرم. در واقع من بيشتر از شما مى دانم". : اين حماقت ديگرى است، حماقت ديگر پدر-مادر، راهنمايان طبيعى، آنها مى توانند تحميل كنند : ما بايد به آنها درك بالاتر را نشان دهيم، درجه ى بالاتر دانش. : بله. بچه ممكن است احمق باشد، ولى پدر-مادر نمى توانند ببينند كه فرزندشان يك نادان باقى مى ماند او مى تواند اجبار كند. حكومت هم مى تواند. چرا نيروى ارتش وجود دارد؟ چرا نيروى پليس وجود دارد؟ اگر بخواهيد نافرمان و سركش باشيد، آن گاه مجبور مى شويد كه قانون را رعايت كنيد. اجبار نياز است : ولى در ابتدا كودك بايد مشاهده كند كه رفتن به مدرسه منفعتى دارد : كودك نمى تواند ببيند. او يك نادان است. بايد او را با كفش زد سپس خواهد ديد. كودك نمى تواند ببيند چاناكيا پانديت مى فرمايد: " پسران و شاگردان بايد هميشه تنبيه شوند" اين جاناكيا پانديت است. " هرگز را آنها نوازش نكنيد" " اگر نوازش كنيد، آن وقت او فاسد خواهد شد" و اگر او را تنبيه كنيد، شخص بسيار خوبى در خواهد آمد بنابراين چه پسر و چه شاگرد، بايد هميشه تنبيه بشوند" اين دستور چاناكيا پانديت است. هيچ جايى براى نوازش آنها وجود ندارد : مردم مى خواهند مورد چاپلوسى قرار گيرند. نمى خواهند حرف سختى به آنها گفته شود : و اين موقعيت شاگردان است چيتانياماهاپرابهو در چيتانياچاريتامريتا، آدى ٧، گزيده ى ٧١، شرح مى دهد چيتانياماهاپرابهو خودشان خدا بودند، و فرمودند كه " پير روحانيم مرا به عنوان يك نادان درجه ى يك ديد" سرزنش و تنبيه. اين مورد نياز است چاناكياپانديت، يك راهنماى بزرگ دينى، نصيحت مى كند، " همواره آنها را تنبيه كن. در غير اين صورت آنها فاسد خواهند شد". : پسر باهوش مى داند كه، اين تنبيه، بركت است : بله. بله.