FA/Prabhupada 0904 - شما دارایی خدا را دزدیده اید: Difference between revisions

(Created page with "<!-- BEGIN CATEGORY LIST --> Category:1080 Persian (Farsi) Pages with Videos Category:Persian (Farsi) Pages - 207 Live Videos Category:Prabhupada 0904 - in all Langu...")
 
(Vanibot #0023: VideoLocalizer - changed YouTube player to show hard-coded subtitles version)
 
Line 7: Line 7:
[[Category:FA-Quotes - in USA]]
[[Category:FA-Quotes - in USA]]
[[Category:FA-Quotes - in USA, Los Angeles]]
[[Category:FA-Quotes - in USA, Los Angeles]]
[[Category:Persian (Farsi) Language]]
<!-- END CATEGORY LIST -->
<!-- END CATEGORY LIST -->
<!-- BEGIN NAVIGATION BAR -- DO NOT EDIT OR REMOVE -->
{{1080 videos navigation - All Languages|Persian (Farsi)|FA/Prabhupada 0903 - به محض آنکه آن مستی بپایان رسید، تمام رویاهای مستانه شما تمام خواهد شد|0903|FA/Prabhupada 0905 - به آگاهی واقعی بیایید که همه چیز متعلق به خداوند است|0905}}
<!-- END NAVIGATION BAR -->
<!-- BEGIN ORIGINAL VANIQUOTES PAGE LINK-->
<!-- BEGIN ORIGINAL VANIQUOTES PAGE LINK-->
<div class="center">
<div class="center">
Line 14: Line 18:
----
----
<!-- END ORIGINAL VANIQUOTES PAGE LINK-->
<!-- END ORIGINAL VANIQUOTES PAGE LINK-->
<div style="direction: rtl; text-align: right; margin: 1em;">


<!-- BEGIN VIDEO LINK -->
<!-- BEGIN VIDEO LINK -->
{{youtube_right|6TLoUaGURBM|You have Stolen the Property of God - Prabhupāda 0904}}
{{youtube_left|tCw2a-qSTh0|شما دارایی خدا را دزدیده اید - Prabhupāda 0904}}
<!-- END VIDEO LINK -->
<!-- END VIDEO LINK -->


<!-- BEGIN AUDIO LINK (from English page -->
<!-- BEGIN AUDIO LINK (from English page -->
<mp3player>File:730418SB-LOS_ANGELES_clip4.mp3</mp3player>
<mp3player>https://s3.amazonaws.com/vanipedia/clip/730418SB-LOS_ANGELES_clip4.mp3</mp3player>
<!-- END AUDIO LINK -->
<!-- END AUDIO LINK -->


Line 28: Line 34:


<!-- BEGIN TRANSLATED TEXT (from DotSub) -->   
<!-- BEGIN TRANSLATED TEXT (from DotSub) -->   
شما دارایی خدا را دزدیده اید پس کونتی میگوید که این موقعیت مستانه، ([[Vanisource:SB 1.8.26|SB 1.8.26]]), رو به افزایش، پومان، چنین شخصی، نایوارهاتی، آنها نمیتوانند با احساس خطاب کنند: "جایا رادها مادهاوا." با احساس نمیتوانند. این امکان ندارد. احساسات آنها، احساسات روحانی آنها، از دست رفته است. آنها نمیتوانند با احساس خطاب کنند چون نمی دانند. "اوه، این خدا برای آدمهای بیچاره است. آنها نمیتوانند به اندازه کافی غذا داشته باشند. بگذار به کلیسا بروند و درخواست کنند: اوه، خدایا، نان روزانه ما را به ما بده." ما به اندازه کافی نان داریم. چرا من باید به کلیسا بروم؟" این عقیده ی آنها ست. بهمین دلیل اینروزها، در روزهای پیشرفت اقتصادی، هیچکس اشتیاقی برای رفتن به کلیسا یا معبد ندارد. "این مزخرفات چیست؟ چرا من برای درخواست نان باید به کلیسا بروم؟ ما باید موقعیت اقتصادی را رونق دهیم و بعد ذخیره کافی نان خواهیم داشت." درست مانند جامعه ی کمونیستی، آنها اینکار را میکنند. کشورهای کمونیستی، در روستاها تبلیغ میکنند. آنها از مردم میخواهند به کلیسا بروند و تقاضای نان کنند. آنها، مردم بیگناه، بطور معمول درخواست میکنند: "ای خدا، نان روزانه ما را عطا کن." بعد وقتی که از کلیسا بیرون می آیند، این مردم کمونیست میپرسند: "نانتان را گرفتید؟" آنها میگویند:"نه قربان." "بسیار خوب، از ما بخواهید." و بعد آنها درخواست میکنند: "اوه رفقای کمونیست، به ما نان بدهید." (خنده) و دوستان کمونیست یک کامیون نان بار زده اند: بگیر، هرچی دوست دارین، بگیرید. پس کی بهتره؟ ما بهتریم یا خدای شما بهتره؟" آنها میگویند: "نه قربان، شما بهترید." چون آنها هیچ شعوری ندارند. آنها نمی پرسند که: "شما پست فطرتها، شما از کجا این نانها را آورده اید؟ (خنده) اینها را در کارخانه تان تولید کرده اید؟ میتوانید غلات را، مواد اولیه نان را، در کارخانه تان تولید کنید؟" چون آنها هیچ شعوری ندارند. شودرا، به آنها شودرا میگویند. شودرا یعنی کسانی که هیچ شعوری ندارند. آنها همانطور که هست، می پذیرند. اما فردی که برهماناست، فردی که در شعور پیشرفته است، او فورا خواهد پرسید: "شما حقه بازها، این نان را از کجا آورده اید؟" این سوال یک برهمانا ست. شما نمیتوانید نان را تولید کنید. شما فقط غلات خداوند را تغییر فرم میدهید... غلات، گندم را خداوند داده است، و شما فقط تغییرش داده اید. اما تغییر دادن چیزی به چیز دیگر، این مایملک شما نمی شود. درست مثل اینکه من به یک نجار مقداری چوب، مقداری ابزار، و حقوق بدهم. و او یک کمد خیلی خوب، زیبا بسازد. این کمد به چه کسی تعلق خواهد داشت؟ به نجار، یا به مردی که وسایل را تهیه کرده است؟ به چه کسی تعلق خواهد داشت؟ نجار نمیتواند بگوید که: "چون من این چوب را تبدیل به یک کمد خوب کرده ام، مال من است." خیر. این مال شما نیست. مشابها، چه کسی این مواد اولیه را تهیه میکند، پست فطرتها؟ این کریشنا ست. کریشنا میفرماید:([[Vanisource:BG 7.4|BG 7.4]]). "این مایملک من است." شما این دریا را خلق نکرده اید، زمین را، آسمان را، آتش را، هوا را. این خلقت شما نیست. شما نمیتوانید این چیزهای مادی را تغییر بدهید، با مخلوط کردن و تغییر دادن. شما خاک را از زمین بر میدارید، شما آب را از دریا میگیرید و با هم مخلوط کرده و در آتش میگذارید. یک آجر میشود. و بعد شما از این آجرها یک ستون درست کرده و ساختمانی آسمانخراش میسازید. اما شما این مواد اولیه را از کجا میگیرید، پست فطرت، که ادعا میکنید این آسمانخراش مال شما ست؟ این یک سوال هوشمندانه است. شما دارایی خداوند را دزدیده اید، و ادعا میکنید که دارایی شما ست. این دانش است. این خرد است.
شما دارایی خدا را دزدیده اید پس کونتی میگوید که این موقعیت مستانه، ([[Vanisource:SB 1.8.26|SB 1.8.26]]), رو به افزایش، پومان، چنین شخصی، نایوارهاتی، آنها نمیتوانند با احساس خطاب کنند: "جایا رادها مادهاوا." با احساس نمیتوانند. این امکان ندارد. احساسات آنها، احساسات روحانی آنها، از دست رفته است. آنها نمیتوانند با احساس خطاب کنند چون نمی دانند. "اوه، این خدا برای آدمهای بیچاره است. آنها نمیتوانند به اندازه کافی غذا داشته باشند. بگذار به کلیسا بروند و درخواست کنند: اوه، خدایا، نان روزانه ما را به ما بده." ما به اندازه کافی نان داریم. چرا من باید به کلیسا بروم؟" این عقیده ی آنها ست. بهمین دلیل اینروزها، در روزهای پیشرفت اقتصادی، هیچکس اشتیاقی برای رفتن به کلیسا یا معبد ندارد. "این مزخرفات چیست؟ چرا من برای درخواست نان باید به کلیسا بروم؟ ما باید موقعیت اقتصادی را رونق دهیم و بعد ذخیره کافی نان خواهیم داشت." درست مانند جامعه ی کمونیستی، آنها اینکار را میکنند. کشورهای کمونیستی، در روستاها تبلیغ میکنند. آنها از مردم میخواهند به کلیسا بروند و تقاضای نان کنند. آنها، مردم بیگناه، بطور معمول درخواست میکنند: "ای خدا، نان روزانه ما را عطا کن." بعد وقتی که از کلیسا بیرون می آیند، این مردم کمونیست میپرسند: "نانتان را گرفتید؟" آنها میگویند:"نه قربان." "بسیار خوب، از ما بخواهید." و بعد آنها درخواست میکنند: "اوه رفقای کمونیست، به ما نان بدهید." (خنده) و دوستان کمونیست یک کامیون نان بار زده اند: بگیر، هرچی دوست دارین، بگیرید. پس کی بهتره؟ ما بهتریم یا خدای شما بهتره؟" آنها میگویند: "نه قربان، شما بهترید." چون آنها هیچ شعوری ندارند. آنها نمی پرسند که: "شما پست فطرتها، شما از کجا این نانها را آورده اید؟ (خنده) اینها را در کارخانه تان تولید کرده اید؟ میتوانید غلات را، مواد اولیه نان را، در کارخانه تان تولید کنید؟" چون آنها هیچ شعوری ندارند. شودرا، به آنها شودرا میگویند. شودرا یعنی کسانی که هیچ شعوری ندارند. آنها همانطور که هست، می پذیرند. اما فردی که برهماناست، فردی که در شعور پیشرفته است، او فورا خواهد پرسید: "شما حقه بازها، این نان را از کجا آورده اید؟" این سوال یک برهمانا ست. شما نمیتوانید نان را تولید کنید. شما فقط غلات خداوند را تغییر فرم میدهید... غلات، گندم را خداوند داده است، و شما فقط تغییرش داده اید. اما تغییر دادن چیزی به چیز دیگر، این مایملک شما نمی شود. درست مثل اینکه من به یک نجار مقداری چوب، مقداری ابزار، و حقوق بدهم. و او یک کمد خیلی خوب، زیبا بسازد. این کمد به چه کسی تعلق خواهد داشت؟ به نجار، یا به مردی که وسایل را تهیه کرده است؟ به چه کسی تعلق خواهد داشت؟ نجار نمیتواند بگوید که: "چون من این چوب را تبدیل به یک کمد خوب کرده ام، مال من است." خیر. این مال شما نیست. مشابها، چه کسی این مواد اولیه را تهیه میکند، پست فطرتها؟ این کریشنا ست. کریشنا میفرماید:([[Vanisource:BG 7.4 (1972)|BG 7.4]]). "این مایملک من است." شما این دریا را خلق نکرده اید، زمین را، آسمان را، آتش را، هوا را. این خلقت شما نیست. شما نمیتوانید این چیزهای مادی را تغییر بدهید، با مخلوط کردن و تغییر دادن. شما خاک را از زمین بر میدارید، شما آب را از دریا میگیرید و با هم مخلوط کرده و در آتش میگذارید. یک آجر میشود. و بعد شما از این آجرها یک ستون درست کرده و ساختمانی آسمانخراش میسازید. اما شما این مواد اولیه را از کجا میگیرید، پست فطرت، که ادعا میکنید این آسمانخراش مال شما ست؟ این یک سوال هوشمندانه است. شما دارایی خداوند را دزدیده اید، و ادعا میکنید که دارایی شما ست. این دانش است. این خرد است.
<!-- END TRANSLATED TEXT -->
<!-- END TRANSLATED TEXT -->
</div>

Latest revision as of 23:09, 10 October 2018



730418 - Lecture SB 01.08.26 - Los Angeles

شما دارایی خدا را دزدیده اید پس کونتی میگوید که این موقعیت مستانه، (SB 1.8.26), رو به افزایش، پومان، چنین شخصی، نایوارهاتی، آنها نمیتوانند با احساس خطاب کنند: "جایا رادها مادهاوا." با احساس نمیتوانند. این امکان ندارد. احساسات آنها، احساسات روحانی آنها، از دست رفته است. آنها نمیتوانند با احساس خطاب کنند چون نمی دانند. "اوه، این خدا برای آدمهای بیچاره است. آنها نمیتوانند به اندازه کافی غذا داشته باشند. بگذار به کلیسا بروند و درخواست کنند: اوه، خدایا، نان روزانه ما را به ما بده." ما به اندازه کافی نان داریم. چرا من باید به کلیسا بروم؟" این عقیده ی آنها ست. بهمین دلیل اینروزها، در روزهای پیشرفت اقتصادی، هیچکس اشتیاقی برای رفتن به کلیسا یا معبد ندارد. "این مزخرفات چیست؟ چرا من برای درخواست نان باید به کلیسا بروم؟ ما باید موقعیت اقتصادی را رونق دهیم و بعد ذخیره کافی نان خواهیم داشت." درست مانند جامعه ی کمونیستی، آنها اینکار را میکنند. کشورهای کمونیستی، در روستاها تبلیغ میکنند. آنها از مردم میخواهند به کلیسا بروند و تقاضای نان کنند. آنها، مردم بیگناه، بطور معمول درخواست میکنند: "ای خدا، نان روزانه ما را عطا کن." بعد وقتی که از کلیسا بیرون می آیند، این مردم کمونیست میپرسند: "نانتان را گرفتید؟" آنها میگویند:"نه قربان." "بسیار خوب، از ما بخواهید." و بعد آنها درخواست میکنند: "اوه رفقای کمونیست، به ما نان بدهید." (خنده) و دوستان کمونیست یک کامیون نان بار زده اند: بگیر، هرچی دوست دارین، بگیرید. پس کی بهتره؟ ما بهتریم یا خدای شما بهتره؟" آنها میگویند: "نه قربان، شما بهترید." چون آنها هیچ شعوری ندارند. آنها نمی پرسند که: "شما پست فطرتها، شما از کجا این نانها را آورده اید؟ (خنده) اینها را در کارخانه تان تولید کرده اید؟ میتوانید غلات را، مواد اولیه نان را، در کارخانه تان تولید کنید؟" چون آنها هیچ شعوری ندارند. شودرا، به آنها شودرا میگویند. شودرا یعنی کسانی که هیچ شعوری ندارند. آنها همانطور که هست، می پذیرند. اما فردی که برهماناست، فردی که در شعور پیشرفته است، او فورا خواهد پرسید: "شما حقه بازها، این نان را از کجا آورده اید؟" این سوال یک برهمانا ست. شما نمیتوانید نان را تولید کنید. شما فقط غلات خداوند را تغییر فرم میدهید... غلات، گندم را خداوند داده است، و شما فقط تغییرش داده اید. اما تغییر دادن چیزی به چیز دیگر، این مایملک شما نمی شود. درست مثل اینکه من به یک نجار مقداری چوب، مقداری ابزار، و حقوق بدهم. و او یک کمد خیلی خوب، زیبا بسازد. این کمد به چه کسی تعلق خواهد داشت؟ به نجار، یا به مردی که وسایل را تهیه کرده است؟ به چه کسی تعلق خواهد داشت؟ نجار نمیتواند بگوید که: "چون من این چوب را تبدیل به یک کمد خوب کرده ام، مال من است." خیر. این مال شما نیست. مشابها، چه کسی این مواد اولیه را تهیه میکند، پست فطرتها؟ این کریشنا ست. کریشنا میفرماید:(BG 7.4). "این مایملک من است." شما این دریا را خلق نکرده اید، زمین را، آسمان را، آتش را، هوا را. این خلقت شما نیست. شما نمیتوانید این چیزهای مادی را تغییر بدهید، با مخلوط کردن و تغییر دادن. شما خاک را از زمین بر میدارید، شما آب را از دریا میگیرید و با هم مخلوط کرده و در آتش میگذارید. یک آجر میشود. و بعد شما از این آجرها یک ستون درست کرده و ساختمانی آسمانخراش میسازید. اما شما این مواد اولیه را از کجا میگیرید، پست فطرت، که ادعا میکنید این آسمانخراش مال شما ست؟ این یک سوال هوشمندانه است. شما دارایی خداوند را دزدیده اید، و ادعا میکنید که دارایی شما ست. این دانش است. این خرد است.