FA/Prabhupada 0926 - چنین معاملات تجاری نه. کریشنا این نوع عشق را خواهان است: Difference between revisions

(Created page with "<!-- BEGIN CATEGORY LIST --> Category:1080 Persian (Farsi) Pages with Videos Category:Persian (Farsi) Pages - 207 Live Videos Category:Prabhupada 0926 - in all Langu...")
 
(Vanibot #0023: VideoLocalizer - changed YouTube player to show hard-coded subtitles version)
 
Line 7: Line 7:
[[Category:FA-Quotes - in USA]]
[[Category:FA-Quotes - in USA]]
[[Category:FA-Quotes - in USA, Los Angeles]]
[[Category:FA-Quotes - in USA, Los Angeles]]
[[Category:Persian (Farsi) Language]]
<!-- END CATEGORY LIST -->
<!-- END CATEGORY LIST -->
<!-- BEGIN NAVIGATION BAR -- DO NOT EDIT OR REMOVE -->
{{1080 videos navigation - All Languages|Persian (Farsi)|FA/Prabhupada 0925 - خداوندگار عشق همه را افسون میکند. و کریشنا خداوندگار عشق جادو می نماید|0925|FA/Prabhupada 0927 - چگونه کریشنا را آنالیز می کنید؟ او نامحدود است. امکان ندارد|0927}}
<!-- END NAVIGATION BAR -->
<!-- BEGIN ORIGINAL VANIQUOTES PAGE LINK-->
<!-- BEGIN ORIGINAL VANIQUOTES PAGE LINK-->
<div class="center">
<div class="center">
Line 14: Line 18:
----
----
<!-- END ORIGINAL VANIQUOTES PAGE LINK-->
<!-- END ORIGINAL VANIQUOTES PAGE LINK-->
<div style="direction: rtl; text-align: right; margin: 1em;">


<!-- BEGIN VIDEO LINK -->
<!-- BEGIN VIDEO LINK -->
{{youtube_right|QrfPVqnCPGA|No Such Mercantile Exchange. That is Wanted. Krishna Wants that Kind of Love <br/>- Prabhupāda 0926}}
{{youtube_left|qFPFjbz75rI|چنین معاملات تجاری نه. کریشنا این نوع عشق را خواهان است <br/>- Prabhupāda 0926}}
<!-- END VIDEO LINK -->
<!-- END VIDEO LINK -->


<!-- BEGIN AUDIO LINK (from English page -->
<!-- BEGIN AUDIO LINK (from English page -->
<mp3player>File:730423SB-LOS_ANGELES_clip2.mp3</mp3player>
<mp3player>https://s3.amazonaws.com/vanipedia/clip/730423SB-LOS_ANGELES_clip2.mp3</mp3player>
<!-- END AUDIO LINK -->
<!-- END AUDIO LINK -->


Line 30: Line 36:
چنين داد و ستدى نه. اون خواسته شده. كريشنا اون نوع عشق رو مى خواد ما براى سودهاى مادّى نبايد كريشنا رو بخوايم اينطورى نيست كه:" كريشنا، به ما نان روزانه مون رو بده. اونوقت ما دوستت داريم كريشنا، به من اين رو بده. اونوقت من دوستت دارم" چنين معامله اى نيست اين خواسته ميشه. كريشنا اون نوع از عشق رو مى خواد بنابراين اينجا گفته شده، اون موقعيت، به محض اينكه كريشنا ديد مادر ياشودا با يك طناب داره مياد كه او رو ببنده، بلافاصله اونقدر ترسيد كه اشك از چشماش جارى شد " اوه، مادر مى خواد من رو ببنده" و مرهم داشت پاك ميشد و سامبهراما. و با نگاه بسيار احترام انگيز به مادر، با حس التماس:" بله، مادر، من از شما سرپيچى كردم. لطفاً مرا ببخشيد" اين تصوير كريشناست خوب اون منظره، به وسيله ى مادر كونتى مورد تقدير قرار گرفته و بلافاصله سرش اومد پايين اين كمال ديگه اى از كريشنا ست، كه اگرچه او شخصيت اعلاى خداونده ... در بهاگاوادگيتا، فصل ٧، آيه ى ٧، گفته شده " آرجوناى عزيزم، هيچ قدرتى وراى من نيست. من بالاترين هستم. " " هيچ كس ديگرى نيست" شخصيت اعلاى خداوند، كه وراى او هيچ كس نيست، اون شخصيت اعلاى خداوند داره جلوى مادر ياشودا، سر فرود مياره نينييا، واكترام نينييا. او مى پذيره:" مادر عزيزم، بله، من متخلف هستم" با احساسى مملو از ترس. استهيتاسيا گاهى وقتها كه مادر ياشودا، ديده شده كه بچه خيلى زياد ترسيده، او هم آشفته شده چون اگر بچه اذيت بشه.... اين روانشناسيه بعضى عكس العمل هاى ذهنى هست پس مادر ياشودا نمى خواست كه واقعاً كريشنا از تنبيه من رنج بكشه اون كريشنا نبود، مقصود مادر ياشودا ولى از لحاظ حس مادرى، وقتى احساس اذيت خيلى زيادى مى كنه، بچه.... اين سيستم هنوز هم در هند جاريه، وقتى بچه داره خيلى زياد اذيت مى كنه، در محلى بسته ميشه. اين سيستم خيلى عادّيه پس مادر ياشودا اون رو قبول كرد. اين صحنه توسط عابدين پاك مورد تقدير قرار مى گيره كه چقدر عظمت، در شخص متعال هست، كه اون دقيقاً به عنوان يك بچه ى كامل داره نقشش رو بازى مى كنه وقتى خداوند نقش يك بچه رو بازى مى كنه، كامل بازى مى كنه وقتى نقش شوهر رو بازى مى كنه، ١٦،٠٠٠ زن، كاملاً به عنوان همسر داره بازى مى كنه وقتى به عنوان معشوق گوپى ها داشت نقش بازى مى كرد، كامل اين كار رو مى كرد وقتى دوستِ پسران گاوچران بود، عالى نقش بازى مى كرد همه ى پسران گاوچران، به كريشنا وابسته بودند اونها مى خواستند ميوه ى درخت خرما رو بچشن ولى اهريمنى به نام گاردابهاسورا، بود، اونها به هيچ كس اجازه نمى دادند كه وارد اون نخلستان بشه ولى دوستان كريشنا، گاوچران ها، اونها خواهش كردند: " كريشنا، ما مى خواستيم مزه ى آن ميوه را بچشيم. اگر بتوانى تهيه كنى...." " بله"'بلافاصله كريشنا ترتيبىش رو داد كريشنا و بالارام به جنگل رفتند، و اهريمن ها، اونجا به شكل اسب زندگى مى كردند و بلافاصله اومدند كه با پاهاى عقب شون كريشنا و بالارام رو لگد بزنند و بالارام يكى از اون ها رو گرفت و بلافاصله روى نوك يك درخت پرتاب كرد و اهريمن ها مردند دوستان هم خيلى مرهون لطف كريشنا شدند همه ى اطراف پر از آتش بود. اونها هيچ چيز نمى دونستند " كريشنا". " بله". كريشنا آماده ست كريشنا بلافاصله تمام آتش رو فرو برد. حمله هاى اهريمنى زيادى هست هر روز، تمام پسرها، برمى گشتند به خونه هاشون و براى مادرشون توضيح مى دادند " مادر، كريشنا خيلى فوق العاده ست. ببين. امروز اين اتفاق افتاد" و مادر مى گفت:" بله، كريشنا ى ما فوق العاده ست" اينقدر. فقط همين اونها نمى دونستند كريشنا، خداونده.، كريشنا، شخصيت متعاله كريشنا فوق العاده ست. فقط همين و عشق شون افزايش پيدا مى كرد هر چى بيشتر اعمال خارق العاده ى كريشنا رو مشاهده مى كردند، بيشتر عاشق مى شدند " احتمالاً ممكنه اون يك فرشته باشه. بله. " اين حدس رو مى زدند وقتى ناندا ماهاراج بين دوستانش حرف مى زد و دوستانش راجع به كريشنا حرف مى زدند... " اوه، ناندا ماهاراج. پسرت كريشنا خيلى فوق العاده ست " بله، مى بينم. شايد فرشته ها. " فقط همين. " شايد" اون هم مطمئن نيستند بنابراين ساكنين ورينداوان، اهميت نمى دادند چه كسى خداونده يا چه كسى خداوند نيست به اونها ربطى نداشت. ولى كريشنا و عشق كريشنا رو مى خوان. فقط همين
چنين داد و ستدى نه. اون خواسته شده. كريشنا اون نوع عشق رو مى خواد ما براى سودهاى مادّى نبايد كريشنا رو بخوايم اينطورى نيست كه:" كريشنا، به ما نان روزانه مون رو بده. اونوقت ما دوستت داريم كريشنا، به من اين رو بده. اونوقت من دوستت دارم" چنين معامله اى نيست اين خواسته ميشه. كريشنا اون نوع از عشق رو مى خواد بنابراين اينجا گفته شده، اون موقعيت، به محض اينكه كريشنا ديد مادر ياشودا با يك طناب داره مياد كه او رو ببنده، بلافاصله اونقدر ترسيد كه اشك از چشماش جارى شد " اوه، مادر مى خواد من رو ببنده" و مرهم داشت پاك ميشد و سامبهراما. و با نگاه بسيار احترام انگيز به مادر، با حس التماس:" بله، مادر، من از شما سرپيچى كردم. لطفاً مرا ببخشيد" اين تصوير كريشناست خوب اون منظره، به وسيله ى مادر كونتى مورد تقدير قرار گرفته و بلافاصله سرش اومد پايين اين كمال ديگه اى از كريشنا ست، كه اگرچه او شخصيت اعلاى خداونده ... در بهاگاوادگيتا، فصل ٧، آيه ى ٧، گفته شده " آرجوناى عزيزم، هيچ قدرتى وراى من نيست. من بالاترين هستم. " " هيچ كس ديگرى نيست" شخصيت اعلاى خداوند، كه وراى او هيچ كس نيست، اون شخصيت اعلاى خداوند داره جلوى مادر ياشودا، سر فرود مياره نينييا، واكترام نينييا. او مى پذيره:" مادر عزيزم، بله، من متخلف هستم" با احساسى مملو از ترس. استهيتاسيا گاهى وقتها كه مادر ياشودا، ديده شده كه بچه خيلى زياد ترسيده، او هم آشفته شده چون اگر بچه اذيت بشه.... اين روانشناسيه بعضى عكس العمل هاى ذهنى هست پس مادر ياشودا نمى خواست كه واقعاً كريشنا از تنبيه من رنج بكشه اون كريشنا نبود، مقصود مادر ياشودا ولى از لحاظ حس مادرى، وقتى احساس اذيت خيلى زيادى مى كنه، بچه.... اين سيستم هنوز هم در هند جاريه، وقتى بچه داره خيلى زياد اذيت مى كنه، در محلى بسته ميشه. اين سيستم خيلى عادّيه پس مادر ياشودا اون رو قبول كرد. اين صحنه توسط عابدين پاك مورد تقدير قرار مى گيره كه چقدر عظمت، در شخص متعال هست، كه اون دقيقاً به عنوان يك بچه ى كامل داره نقشش رو بازى مى كنه وقتى خداوند نقش يك بچه رو بازى مى كنه، كامل بازى مى كنه وقتى نقش شوهر رو بازى مى كنه، ١٦،٠٠٠ زن، كاملاً به عنوان همسر داره بازى مى كنه وقتى به عنوان معشوق گوپى ها داشت نقش بازى مى كرد، كامل اين كار رو مى كرد وقتى دوستِ پسران گاوچران بود، عالى نقش بازى مى كرد همه ى پسران گاوچران، به كريشنا وابسته بودند اونها مى خواستند ميوه ى درخت خرما رو بچشن ولى اهريمنى به نام گاردابهاسورا، بود، اونها به هيچ كس اجازه نمى دادند كه وارد اون نخلستان بشه ولى دوستان كريشنا، گاوچران ها، اونها خواهش كردند: " كريشنا، ما مى خواستيم مزه ى آن ميوه را بچشيم. اگر بتوانى تهيه كنى...." " بله"'بلافاصله كريشنا ترتيبىش رو داد كريشنا و بالارام به جنگل رفتند، و اهريمن ها، اونجا به شكل اسب زندگى مى كردند و بلافاصله اومدند كه با پاهاى عقب شون كريشنا و بالارام رو لگد بزنند و بالارام يكى از اون ها رو گرفت و بلافاصله روى نوك يك درخت پرتاب كرد و اهريمن ها مردند دوستان هم خيلى مرهون لطف كريشنا شدند همه ى اطراف پر از آتش بود. اونها هيچ چيز نمى دونستند " كريشنا". " بله". كريشنا آماده ست كريشنا بلافاصله تمام آتش رو فرو برد. حمله هاى اهريمنى زيادى هست هر روز، تمام پسرها، برمى گشتند به خونه هاشون و براى مادرشون توضيح مى دادند " مادر، كريشنا خيلى فوق العاده ست. ببين. امروز اين اتفاق افتاد" و مادر مى گفت:" بله، كريشنا ى ما فوق العاده ست" اينقدر. فقط همين اونها نمى دونستند كريشنا، خداونده.، كريشنا، شخصيت متعاله كريشنا فوق العاده ست. فقط همين و عشق شون افزايش پيدا مى كرد هر چى بيشتر اعمال خارق العاده ى كريشنا رو مشاهده مى كردند، بيشتر عاشق مى شدند " احتمالاً ممكنه اون يك فرشته باشه. بله. " اين حدس رو مى زدند وقتى ناندا ماهاراج بين دوستانش حرف مى زد و دوستانش راجع به كريشنا حرف مى زدند... " اوه، ناندا ماهاراج. پسرت كريشنا خيلى فوق العاده ست " بله، مى بينم. شايد فرشته ها. " فقط همين. " شايد" اون هم مطمئن نيستند بنابراين ساكنين ورينداوان، اهميت نمى دادند چه كسى خداونده يا چه كسى خداوند نيست به اونها ربطى نداشت. ولى كريشنا و عشق كريشنا رو مى خوان. فقط همين
<!-- END TRANSLATED TEXT -->
<!-- END TRANSLATED TEXT -->
</div>

Latest revision as of 23:13, 10 October 2018



730423 - Lecture SB 01.08.31 - Los Angeles

چنين داد و ستدى نه. اون خواسته شده. كريشنا اون نوع عشق رو مى خواد ما براى سودهاى مادّى نبايد كريشنا رو بخوايم اينطورى نيست كه:" كريشنا، به ما نان روزانه مون رو بده. اونوقت ما دوستت داريم كريشنا، به من اين رو بده. اونوقت من دوستت دارم" چنين معامله اى نيست اين خواسته ميشه. كريشنا اون نوع از عشق رو مى خواد بنابراين اينجا گفته شده، اون موقعيت، به محض اينكه كريشنا ديد مادر ياشودا با يك طناب داره مياد كه او رو ببنده، بلافاصله اونقدر ترسيد كه اشك از چشماش جارى شد " اوه، مادر مى خواد من رو ببنده" و مرهم داشت پاك ميشد و سامبهراما. و با نگاه بسيار احترام انگيز به مادر، با حس التماس:" بله، مادر، من از شما سرپيچى كردم. لطفاً مرا ببخشيد" اين تصوير كريشناست خوب اون منظره، به وسيله ى مادر كونتى مورد تقدير قرار گرفته و بلافاصله سرش اومد پايين اين كمال ديگه اى از كريشنا ست، كه اگرچه او شخصيت اعلاى خداونده ... در بهاگاوادگيتا، فصل ٧، آيه ى ٧، گفته شده " آرجوناى عزيزم، هيچ قدرتى وراى من نيست. من بالاترين هستم. " " هيچ كس ديگرى نيست" شخصيت اعلاى خداوند، كه وراى او هيچ كس نيست، اون شخصيت اعلاى خداوند داره جلوى مادر ياشودا، سر فرود مياره نينييا، واكترام نينييا. او مى پذيره:" مادر عزيزم، بله، من متخلف هستم" با احساسى مملو از ترس. استهيتاسيا گاهى وقتها كه مادر ياشودا، ديده شده كه بچه خيلى زياد ترسيده، او هم آشفته شده چون اگر بچه اذيت بشه.... اين روانشناسيه بعضى عكس العمل هاى ذهنى هست پس مادر ياشودا نمى خواست كه واقعاً كريشنا از تنبيه من رنج بكشه اون كريشنا نبود، مقصود مادر ياشودا ولى از لحاظ حس مادرى، وقتى احساس اذيت خيلى زيادى مى كنه، بچه.... اين سيستم هنوز هم در هند جاريه، وقتى بچه داره خيلى زياد اذيت مى كنه، در محلى بسته ميشه. اين سيستم خيلى عادّيه پس مادر ياشودا اون رو قبول كرد. اين صحنه توسط عابدين پاك مورد تقدير قرار مى گيره كه چقدر عظمت، در شخص متعال هست، كه اون دقيقاً به عنوان يك بچه ى كامل داره نقشش رو بازى مى كنه وقتى خداوند نقش يك بچه رو بازى مى كنه، كامل بازى مى كنه وقتى نقش شوهر رو بازى مى كنه، ١٦،٠٠٠ زن، كاملاً به عنوان همسر داره بازى مى كنه وقتى به عنوان معشوق گوپى ها داشت نقش بازى مى كرد، كامل اين كار رو مى كرد وقتى دوستِ پسران گاوچران بود، عالى نقش بازى مى كرد همه ى پسران گاوچران، به كريشنا وابسته بودند اونها مى خواستند ميوه ى درخت خرما رو بچشن ولى اهريمنى به نام گاردابهاسورا، بود، اونها به هيچ كس اجازه نمى دادند كه وارد اون نخلستان بشه ولى دوستان كريشنا، گاوچران ها، اونها خواهش كردند: " كريشنا، ما مى خواستيم مزه ى آن ميوه را بچشيم. اگر بتوانى تهيه كنى...." " بله"'بلافاصله كريشنا ترتيبىش رو داد كريشنا و بالارام به جنگل رفتند، و اهريمن ها، اونجا به شكل اسب زندگى مى كردند و بلافاصله اومدند كه با پاهاى عقب شون كريشنا و بالارام رو لگد بزنند و بالارام يكى از اون ها رو گرفت و بلافاصله روى نوك يك درخت پرتاب كرد و اهريمن ها مردند دوستان هم خيلى مرهون لطف كريشنا شدند همه ى اطراف پر از آتش بود. اونها هيچ چيز نمى دونستند " كريشنا". " بله". كريشنا آماده ست كريشنا بلافاصله تمام آتش رو فرو برد. حمله هاى اهريمنى زيادى هست هر روز، تمام پسرها، برمى گشتند به خونه هاشون و براى مادرشون توضيح مى دادند " مادر، كريشنا خيلى فوق العاده ست. ببين. امروز اين اتفاق افتاد" و مادر مى گفت:" بله، كريشنا ى ما فوق العاده ست" اينقدر. فقط همين اونها نمى دونستند كريشنا، خداونده.، كريشنا، شخصيت متعاله كريشنا فوق العاده ست. فقط همين و عشق شون افزايش پيدا مى كرد هر چى بيشتر اعمال خارق العاده ى كريشنا رو مشاهده مى كردند، بيشتر عاشق مى شدند " احتمالاً ممكنه اون يك فرشته باشه. بله. " اين حدس رو مى زدند وقتى ناندا ماهاراج بين دوستانش حرف مى زد و دوستانش راجع به كريشنا حرف مى زدند... " اوه، ناندا ماهاراج. پسرت كريشنا خيلى فوق العاده ست " بله، مى بينم. شايد فرشته ها. " فقط همين. " شايد" اون هم مطمئن نيستند بنابراين ساكنين ورينداوان، اهميت نمى دادند چه كسى خداونده يا چه كسى خداوند نيست به اونها ربطى نداشت. ولى كريشنا و عشق كريشنا رو مى خوان. فقط همين