FA/Prabhupada 0970 - زبان همواره بایستی برای پرشکوه کردن خداوند متعال بکار گرفته شود: Difference between revisions

(Created page with "<!-- BEGIN CATEGORY LIST --> Category:1080 Persian (Farsi) Pages with Videos Category:Persian (Farsi) Pages - 207 Live Videos Category:Prabhupada 0970 - in all Langu...")
 
(Vanibot #0023: VideoLocalizer - changed YouTube player to show hard-coded subtitles version)
 
Line 7: Line 7:
[[Category:FA-Quotes - in USA]]
[[Category:FA-Quotes - in USA]]
[[Category:FA-Quotes - in USA, New York]]
[[Category:FA-Quotes - in USA, New York]]
[[Category:Persian (Farsi) Language]]
<!-- END CATEGORY LIST -->
<!-- END CATEGORY LIST -->
<!-- BEGIN NAVIGATION BAR -- DO NOT EDIT OR REMOVE -->
{{1080 videos navigation - All Languages|Persian (Farsi)|FA/Prabhupada 0969 -اگر زبان خود را برای خدمت به خداوند بکار ببرید، او خود را بر شما آشکار می کند|0969|FA/Prabhupada 0971 - مادامی که در موقعیت بدنی حیات قرار دارید، بهتر از یک حیوان نیستید|0971}}
<!-- END NAVIGATION BAR -->
<!-- BEGIN ORIGINAL VANIQUOTES PAGE LINK-->
<!-- BEGIN ORIGINAL VANIQUOTES PAGE LINK-->
<div class="center">
<div class="center">
Line 14: Line 18:
----
----
<!-- END ORIGINAL VANIQUOTES PAGE LINK-->
<!-- END ORIGINAL VANIQUOTES PAGE LINK-->
<div style="direction: rtl; text-align: right; margin: 1em;">


<!-- BEGIN VIDEO LINK -->
<!-- BEGIN VIDEO LINK -->
{{youtube_right|UJ-f5Z2Kdpw|Tongue Should be used Always for Glorifying the Supreme Lord - Prabhupāda 0970}}
{{youtube_left|o4YsOu1eqx8|زبان همواره بایستی برای پرشکوه کردن خداوند متعال بکار گرفته شود<br />- Prabhupāda 0970}}
<!-- END VIDEO LINK -->
<!-- END VIDEO LINK -->


<!-- BEGIN AUDIO LINK -->
<!-- BEGIN AUDIO LINK -->
<mp3player>File:730400BG-NEW YORK_clip3.mp3</mp3player>
<mp3player>https://s3.amazonaws.com/vanipedia/clip/730400BG-NEW_YORK_clip3.mp3</mp3player>
<!-- END AUDIO LINK -->
<!-- END AUDIO LINK -->


Line 30: Line 36:
زبان بايد همواره براى پرشكوه كردن خداوند متعال بكار برود پس موقعيت ما اينه كه نمى تونيم كريشنا رو به وسيله ى پندار ذهنى مون، حواس محدودمون، درك كنيم امكان نداره. بايد مشغول باشيم- شروعش از، جيهوا، زبان زبان بالاترين دشمنه، و همچنين بزرگترين دوست اگر اجازه بديد كه زبان هر كارى مى خواد بكنه، سيگار كشيدن، نوشيدن، گوشت خوردن، اين و اون، اونوقت اون بزرگترين دشمن تونه و اگر اجازه نديد به زبان، مى تونيد زبان رو كنترل كنيد، اونوقت مى تونيد تمام حواس رو كنترل كنيد، خودبخود Tā'ra madhye jihvā ati lobhamoy sudurmati tā'ke jetā kaṭhina saṁsāre kṛṣṇa baro doyāmoy koribāre jihvā jay swa-prasād-anna dilo bhāi sei annāmṛta pāo rādhā-kṛṣṇa-guṇa gāo preme ḍāko caitanya-nitāi (Bhaktivinoda Ṭhākura) پس زبان بايستى هميشه براى پرشكوه كردن خداوند استفاده بشه اين وظيفه ى ما نسبت به زبانه و به زبان نبايد اجازه داده بشه كه به غير از پراساد كريشنا، چيزى بخوره اونوقت رها ميشيد، فقط با كنترل كردن زبان و اگر اجازه بديد زبان هر كارى بكنه، اونوقت خيلى سخته پس تحصيل روحانى، همونطور كه كريشنا مى فرمايد، وقتى شروع ميشه كه شما بفهميد كه، من اين بدن نيستم و ارضاى حواس وظيفه ى من نيست، چون من اين بدن نيستم اگر من اين بدن نيستم، چرا بايد خودم رو اذيت كنم كه بدن رو فقط راضى كنم؟ بدن يعنى حواس. اين اولين آموزشه پس كارمى ها، گيانى ها، يوگى ها، اونها همه دارند خواسته هاى بدن رو ارضا مى كنند كارمى ها، مستقيماً اين كار رو مى كنند " بخور، بياشام، ازدواج كن، لذت ببر". اين فلسفه شونه گيانى، او هم فقط داره سعى ميكنه بفهمه كه" من اين بدن نيستم" نِتى نِتى نِتى نِتى :" اين نيست، اين نيست، اين نيست، اين نيست،...." يوگى ها، اونها هم دارند سعى مى كنند به نقطه ى كنترل حواس به وسيله ى تمرينات بدنى برسند، هاتايوگا پس مركز فعاليت هاى اونها، بدن ست. محور فعاليت ها بدن ست و فلسفه ى ما اينطور شروع ميشه كه،" شما اين بدن نيستيد". مى بينيد؟ وقتى اونها امتحان دكترا شون رو در مطالعه ى اين بدن بگذرونند، اونوقت ممكنه بتونند درك كنند كه ساختار شون چيه ولى فلسفه ى ما اينطور شروع ميشه كه" شما اين بدن نيستيد" مطالعه ى در حد فوق ليسانس. " شما اين بدن نيستيد". اين آموزش كريشناست ما سياستمداران و فرهيختگان بسيار بسيار بزرگى در هند مى بينيم اونها روى بهاگاوادگيتا شرح گذاشتند، ولى براساس اين تصور بدنى از حيات ما در كشورمون رهبر بزرگ، ماهاتما گاندى رو ديديم، عكسش با بهاگاوادگيتا هست ولى او در تمام زندگيش چيكار كرد؟ تصور و ذهنيت بدنى:" من هندى هستم، من هندى هستم" ملى گرايى يعنى تصور بدنى از حيات " من هندى هستم". " من آمريكايى هستم". " من كانادايى هستم" ولى ما اين بدن نيستيم. جه برسه كه" من هندى هستم؟"،" ما آمريكايى هستم"،" من كانادايى هستم" پس اونها اين دانش رو ندارند و جذب تصور بدنى از حيات شده ند و هنوز مرجع بهاگاوادگيتا هستند. فقط مسخرگى ش رو ببينيد و بهاگاوادگيتا در شروع، ياد ميده" شما اين بدن نيستيد" و اونها در تصور بدنى حيات هستند. اونوقت فقط سعى براى درك موقعيت شون چى مى تونند از بهاگاوادگيتا درك كنند؟ اگر شخص احساس مى كنه كه" من به اين ملت متعلقم, متعلق به اين خانواده م، به اين جامعه متعلقم، به اين مكتب، به اين متعلقم، به اين دين تعلق دارم..." همه چيز تصور بدنى حياته
زبان بايد همواره براى پرشكوه كردن خداوند متعال بكار برود پس موقعيت ما اينه كه نمى تونيم كريشنا رو به وسيله ى پندار ذهنى مون، حواس محدودمون، درك كنيم امكان نداره. بايد مشغول باشيم- شروعش از، جيهوا، زبان زبان بالاترين دشمنه، و همچنين بزرگترين دوست اگر اجازه بديد كه زبان هر كارى مى خواد بكنه، سيگار كشيدن، نوشيدن، گوشت خوردن، اين و اون، اونوقت اون بزرگترين دشمن تونه و اگر اجازه نديد به زبان، مى تونيد زبان رو كنترل كنيد، اونوقت مى تونيد تمام حواس رو كنترل كنيد، خودبخود Tā'ra madhye jihvā ati lobhamoy sudurmati tā'ke jetā kaṭhina saṁsāre kṛṣṇa baro doyāmoy koribāre jihvā jay swa-prasād-anna dilo bhāi sei annāmṛta pāo rādhā-kṛṣṇa-guṇa gāo preme ḍāko caitanya-nitāi (Bhaktivinoda Ṭhākura) پس زبان بايستى هميشه براى پرشكوه كردن خداوند استفاده بشه اين وظيفه ى ما نسبت به زبانه و به زبان نبايد اجازه داده بشه كه به غير از پراساد كريشنا، چيزى بخوره اونوقت رها ميشيد، فقط با كنترل كردن زبان و اگر اجازه بديد زبان هر كارى بكنه، اونوقت خيلى سخته پس تحصيل روحانى، همونطور كه كريشنا مى فرمايد، وقتى شروع ميشه كه شما بفهميد كه، من اين بدن نيستم و ارضاى حواس وظيفه ى من نيست، چون من اين بدن نيستم اگر من اين بدن نيستم، چرا بايد خودم رو اذيت كنم كه بدن رو فقط راضى كنم؟ بدن يعنى حواس. اين اولين آموزشه پس كارمى ها، گيانى ها، يوگى ها، اونها همه دارند خواسته هاى بدن رو ارضا مى كنند كارمى ها، مستقيماً اين كار رو مى كنند " بخور، بياشام، ازدواج كن، لذت ببر". اين فلسفه شونه گيانى، او هم فقط داره سعى ميكنه بفهمه كه" من اين بدن نيستم" نِتى نِتى نِتى نِتى :" اين نيست، اين نيست، اين نيست، اين نيست،...." يوگى ها، اونها هم دارند سعى مى كنند به نقطه ى كنترل حواس به وسيله ى تمرينات بدنى برسند، هاتايوگا پس مركز فعاليت هاى اونها، بدن ست. محور فعاليت ها بدن ست و فلسفه ى ما اينطور شروع ميشه كه،" شما اين بدن نيستيد". مى بينيد؟ وقتى اونها امتحان دكترا شون رو در مطالعه ى اين بدن بگذرونند، اونوقت ممكنه بتونند درك كنند كه ساختار شون چيه ولى فلسفه ى ما اينطور شروع ميشه كه" شما اين بدن نيستيد" مطالعه ى در حد فوق ليسانس. " شما اين بدن نيستيد". اين آموزش كريشناست ما سياستمداران و فرهيختگان بسيار بسيار بزرگى در هند مى بينيم اونها روى بهاگاوادگيتا شرح گذاشتند، ولى براساس اين تصور بدنى از حيات ما در كشورمون رهبر بزرگ، ماهاتما گاندى رو ديديم، عكسش با بهاگاوادگيتا هست ولى او در تمام زندگيش چيكار كرد؟ تصور و ذهنيت بدنى:" من هندى هستم، من هندى هستم" ملى گرايى يعنى تصور بدنى از حيات " من هندى هستم". " من آمريكايى هستم". " من كانادايى هستم" ولى ما اين بدن نيستيم. جه برسه كه" من هندى هستم؟"،" ما آمريكايى هستم"،" من كانادايى هستم" پس اونها اين دانش رو ندارند و جذب تصور بدنى از حيات شده ند و هنوز مرجع بهاگاوادگيتا هستند. فقط مسخرگى ش رو ببينيد و بهاگاوادگيتا در شروع، ياد ميده" شما اين بدن نيستيد" و اونها در تصور بدنى حيات هستند. اونوقت فقط سعى براى درك موقعيت شون چى مى تونند از بهاگاوادگيتا درك كنند؟ اگر شخص احساس مى كنه كه" من به اين ملت متعلقم, متعلق به اين خانواده م، به اين جامعه متعلقم، به اين مكتب، به اين متعلقم، به اين دين تعلق دارم..." همه چيز تصور بدنى حياته
<!-- END TRANSLATED TEXT -->
<!-- END TRANSLATED TEXT -->
</div>

Latest revision as of 23:20, 10 October 2018



730400 - Lecture BG 02.13 - New York

زبان بايد همواره براى پرشكوه كردن خداوند متعال بكار برود پس موقعيت ما اينه كه نمى تونيم كريشنا رو به وسيله ى پندار ذهنى مون، حواس محدودمون، درك كنيم امكان نداره. بايد مشغول باشيم- شروعش از، جيهوا، زبان زبان بالاترين دشمنه، و همچنين بزرگترين دوست اگر اجازه بديد كه زبان هر كارى مى خواد بكنه، سيگار كشيدن، نوشيدن، گوشت خوردن، اين و اون، اونوقت اون بزرگترين دشمن تونه و اگر اجازه نديد به زبان، مى تونيد زبان رو كنترل كنيد، اونوقت مى تونيد تمام حواس رو كنترل كنيد، خودبخود Tā'ra madhye jihvā ati lobhamoy sudurmati tā'ke jetā kaṭhina saṁsāre kṛṣṇa baro doyāmoy koribāre jihvā jay swa-prasād-anna dilo bhāi sei annāmṛta pāo rādhā-kṛṣṇa-guṇa gāo preme ḍāko caitanya-nitāi (Bhaktivinoda Ṭhākura) پس زبان بايستى هميشه براى پرشكوه كردن خداوند استفاده بشه اين وظيفه ى ما نسبت به زبانه و به زبان نبايد اجازه داده بشه كه به غير از پراساد كريشنا، چيزى بخوره اونوقت رها ميشيد، فقط با كنترل كردن زبان و اگر اجازه بديد زبان هر كارى بكنه، اونوقت خيلى سخته پس تحصيل روحانى، همونطور كه كريشنا مى فرمايد، وقتى شروع ميشه كه شما بفهميد كه، من اين بدن نيستم و ارضاى حواس وظيفه ى من نيست، چون من اين بدن نيستم اگر من اين بدن نيستم، چرا بايد خودم رو اذيت كنم كه بدن رو فقط راضى كنم؟ بدن يعنى حواس. اين اولين آموزشه پس كارمى ها، گيانى ها، يوگى ها، اونها همه دارند خواسته هاى بدن رو ارضا مى كنند كارمى ها، مستقيماً اين كار رو مى كنند " بخور، بياشام، ازدواج كن، لذت ببر". اين فلسفه شونه گيانى، او هم فقط داره سعى ميكنه بفهمه كه" من اين بدن نيستم" نِتى نِتى نِتى نِتى :" اين نيست، اين نيست، اين نيست، اين نيست،...." يوگى ها، اونها هم دارند سعى مى كنند به نقطه ى كنترل حواس به وسيله ى تمرينات بدنى برسند، هاتايوگا پس مركز فعاليت هاى اونها، بدن ست. محور فعاليت ها بدن ست و فلسفه ى ما اينطور شروع ميشه كه،" شما اين بدن نيستيد". مى بينيد؟ وقتى اونها امتحان دكترا شون رو در مطالعه ى اين بدن بگذرونند، اونوقت ممكنه بتونند درك كنند كه ساختار شون چيه ولى فلسفه ى ما اينطور شروع ميشه كه" شما اين بدن نيستيد" مطالعه ى در حد فوق ليسانس. " شما اين بدن نيستيد". اين آموزش كريشناست ما سياستمداران و فرهيختگان بسيار بسيار بزرگى در هند مى بينيم اونها روى بهاگاوادگيتا شرح گذاشتند، ولى براساس اين تصور بدنى از حيات ما در كشورمون رهبر بزرگ، ماهاتما گاندى رو ديديم، عكسش با بهاگاوادگيتا هست ولى او در تمام زندگيش چيكار كرد؟ تصور و ذهنيت بدنى:" من هندى هستم، من هندى هستم" ملى گرايى يعنى تصور بدنى از حيات " من هندى هستم". " من آمريكايى هستم". " من كانادايى هستم" ولى ما اين بدن نيستيم. جه برسه كه" من هندى هستم؟"،" ما آمريكايى هستم"،" من كانادايى هستم" پس اونها اين دانش رو ندارند و جذب تصور بدنى از حيات شده ند و هنوز مرجع بهاگاوادگيتا هستند. فقط مسخرگى ش رو ببينيد و بهاگاوادگيتا در شروع، ياد ميده" شما اين بدن نيستيد" و اونها در تصور بدنى حيات هستند. اونوقت فقط سعى براى درك موقعيت شون چى مى تونند از بهاگاوادگيتا درك كنند؟ اگر شخص احساس مى كنه كه" من به اين ملت متعلقم, متعلق به اين خانواده م، به اين جامعه متعلقم، به اين مكتب، به اين متعلقم، به اين دين تعلق دارم..." همه چيز تصور بدنى حياته